کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممزوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
rhapsody
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راپسودی، قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
-
rhapsodies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راپسودها، قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
-
mingling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آمیختن، ممزوج شدن، امیختن، ذکر کردن، مخلوط کردن
-
mingles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخلوط می شود، ممزوج شدن، امیختن، ذکر کردن، مخلوط کردن
-
mergers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادغام، امتزاج، ممزوج کننده، یکی شدن دو یا چند شرکت
-
merger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادغام، امتزاج، ممزوج کننده، یکی شدن دو یا چند شرکت
-
مخلوط
واژگان مترادف و متضاد
آمیخته، آمیزه، درهم، درهمآمیخته، قاطی، مختلط، ممزوج
-
آمیزه
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرشت ۲. آمیخته، مخلوط، ممزوج
-
شیرقهوه
لغتنامه دهخدا
شیرقهوه . [ ق َهَْ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) قهوه ٔ دم کرده ٔ آمیخته با شیر. شیر آمیخته به قهوه ٔ مایع.شیر ممزوج به قهوه . (یادداشت مؤلف ). || رنگی چون رنگ شیر ممزوج به قهوه . (یادداشت مؤلف ).- شیرقهوه ای ؛ رنگی به رنگ شیر ممزوج با قهوه . به رنگ شیر آمی...
-
گل آهک
لغتنامه دهخدا
گل آهک . [ گ ِ هََ ] (اِ مرکب ) گل ممزوج به آهک .
-
قاتی
واژگان مترادف و متضاد
۱. آمیخته، درهم، مخلوط، ممزوج ۲. درهمبرهم، قاراشمیش ≠ سوا
-
مرکب
واژگان مترادف و متضاد
۱. آمیخته، ممزوج ≠ بسیط ۲. ترکیبیافته، تشکیلشده ۳. جوهر
-
آمیخته
واژگان مترادف و متضاد
درهم، عجین، قاطی، مختلط، مخلوط، مرکب، معجون، ممزوج، ناسره ≠ سره
-
oxyfuel gas welding, OFW, gas welding
جوشکاری اُکسیسوخت گازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی جوشکاری که در آن با گرمای حاصل از شعلۀ اُکسیسوخت گازی قطعات درهم ممزوج میشوند
-
لوشاب
لغتنامه دهخدا
لوشاب . (اِ مرکب ) آب ممزوج با لوش . لوشابه . آب لای ناک .