کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممزوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ممزوج
/mamzuj/
معنی
۱. آمیختهشده؛ آمیخته.
۲. ویژگی شراب آمیخته با آب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آمیخته، درهم، قاطی، مخلوط، مرکب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممزوج
واژگان مترادف و متضاد
آمیخته، درهم، قاطی، مخلوط، مرکب
-
ممزوج
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) آمیخته ، مخلوط .
-
ممزوج
لغتنامه دهخدا
ممزوج . [ م َ ] (ع ص ) آمیخته شده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آمیخته . مخلوط.(از ناظم الاطباء). با هم آمیخته . درهم : گفتم ز کیست چرخ بدآمیزش مزاج گفتا ز نور خور شد ممزوج و بارور. ناصرخسرو. || شرابی که با گلاب یا به دیگر عرق بارِد آمیخته باشند. (غیا...
-
ممزوج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) mamzuj ۱. آمیختهشده؛ آمیخته.۲. ویژگی شراب آمیخته با آب.
-
ممزوج
دیکشنری فارسی به عربی
صليب
-
واژههای مشابه
-
ممزوج شدن
واژگان مترادف و متضاد
آمیختهشدن، مخلوط شدن، درهم رفتن، قاطی شدن، ترکیب شدن
-
ممزوج کردن
واژگان مترادف و متضاد
آمیختن، مخلوط کردن، درهم کردن، قاطی کردن، ترکیب کردن
-
باده ٔ ممزوج
لغتنامه دهخدا
باده ٔ ممزوج . [ دَ / دِ ی ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شراب که گلاب یا آب و مانند آن در آن آمیخته باشد. میرزا صائب راست : عالمی را کرد بیخود آن دو لعل آبدارباده ٔ ممزوج چندین نشأه هم میداشته ست ؟(از آنندراج ).
-
ممزوج شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اخلط
-
ممزوج کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادمج
-
ممزوج کننده
دیکشنری فارسی به عربی
اندماج
-
جستوجو در متن
-
intermingles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل می شود، با هم امیختن، با هم مخلوط کردن، ممزوج کردن
-
mingle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخلوط کردن، ممزوج شدن، امیختن، ذکر کردن