کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممری
لغتنامه دهخدا
ممری ٔ. [ م ُ رِ ءْ ] (ع ص ) طعام ممری ٔ؛ طعام خوشگوار. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
ممری
لغتنامه دهخدا
ممری . [ م ُ ] (ع ص ) ماده شتری که آب گشن را درزهدان جمع کرده باشد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || کار استوار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
گاو بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gāvbandi ۱. (کشاورزی) عمل گاوبند.۲. [عامیانه، مجاز] بندوبست برای بهدست آوردن ثروت از ممری.
-
چشمه ٔ حاجی غلامعلی
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ حاجی غلامعلی . [ چ َ م َ ی ِ غ ُ ع َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «چشمه ای است در نیم فرسخی شاندیز از توابع شهر مشهد که منسوب به حاجی غلامعلی قندهاری است که نخست مردی جواهرفروش بوده سپس ترک تعلق کرده بکنار این چشمه آمده و بعبادت خدا مشغو...
-
راه افتادن
لغتنامه دهخدا
راه افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) حرکت کردن . (فرهنگ نظام ). آغاز حرکت کردن . آغاز رفتن کردن . (یادداشت مؤلف ). کوچ و رحلت کردن : امروز یک قافله برای شیراز راه افتاد. (از فرهنگ نظام ). || به رفتار آمدن کودک . (ناظم الاطباء). || جاری شدن . روان شدن ....