کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممرط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممرط
لغتنامه دهخدا
ممرط. [ م ُ رِ ] (ع ص ) خرمابن غوره برافتاده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خرمابنی که غوره افکندن عادت وی باشد. (از اقرب الموارد). || شتر ماده ٔ شتاب رو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ماده شتری که سریع رفتن و پیش افتادن عادت...
-
واژههای همآوا
-
ممرة
لغتنامه دهخدا
ممرة. [ م ُ م ِرْ رَ] (ع ص ) تلخ و تلخ گردیده . (ناظم الاطباء). مُمرّ.
-
جستوجو در متن
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...