کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ممتن
معنی
سپاسگزار , ممنون , متشکر , حق شناس
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممتن
لغتنامه دهخدا
ممتن . [ م ُ ت َن ن ] (ع ص ) نعمت دهنده . (از منتهی الارب ). || سوددهنده : فیکون [ الاَّملج ] دواءً ممتناً للروح . (ابن البیطار از ابن سینا). رجوع به امتنان شود.
-
ممتن
دیکشنری عربی به فارسی
سپاسگزار , ممنون , متشکر , حق شناس
-
جستوجو در متن
-
حق شناس
دیکشنری فارسی به عربی
ممتن
-
سپاسگزار
دیکشنری فارسی به عربی
متشکر , ممتن
-
متشکر
دیکشنری فارسی به عربی
متشکر , ممتن
-
ممنون
دیکشنری فارسی به عربی
متشکر , مدين , ممتن