کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممتسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممتسل
لغتنامه دهخدا
ممتسل . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) شمشیر از نیام برکشنده . (ناظم الاطباء). رجوع به امتسال شود.
-
واژههای همآوا
-
ممتثل
لغتنامه دهخدا
ممتثل . [ م ُ ت َ ث َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از امتثال . پیروی شده و اطاعت شده : معلوم شد و فرمان اعلاه اﷲ ممتثل گشت . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 168). رجوع به امتثال شود.
-
ممتثل
لغتنامه دهخدا
ممتثل . [ م ُ ت َ ث ِ ] (ع ص ) مثل آورنده . داستان زننده . || داستان گوینده . || تصورنماینده و با خود صورت بندنده . || پیروی کننده طریقه ٔ کسی را و از آن تجاوزناکننده . (از منتهی الارب ). پیرو دین و آیین و قانون .(ناظم الاطباء). || فرمانبرداری کننده ...