کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممتزج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ممتزج
/momtazej/
معنی
مخلوط؛ آمیختهشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممتزج
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ زَ) [ ع . ] (اِمف .) آمیخته ، مخلوط .
-
ممتزج
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ زِ) [ ع . ] (اِفا.) آمیزنده ، مخلوط کننده .
-
ممتزج
لغتنامه دهخدا
ممتزج .[ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) آمیخته شده . (ناظم الاطباء). آمیخته شونده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آمیخته . (یادداشت مرحوم دهخدا) : هوا به لطف طبع او ممتزج شد. (سندبادنامه ص 12). زر و نقره چون از معدن بیرون آید با کدورت کان ممتزج و مختلط باشد. (سندب...
-
ممتزج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] momtazej مخلوط؛ آمیختهشده.
-
جستوجو در متن
-
ممتزجة
لغتنامه دهخدا
ممتزجة. [ م ُ ت َ زِ ج َ ] (ع ص ) تأنیث ممتزج .رجوع به ممتزج و امتزاج شود. آمیخته . آمیخته شده .
-
مضج
لغتنامه دهخدا
مضج . [ م ُ ض ِج ج ] (ع ص ) بانگ و ناله کشنده . (آنندراج ). فریاد کننده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : خفض و رفع این مزاج ممتزج گاه صحت گاه رنجوری مضج .مولوی .
-
سعد بلع
لغتنامه دهخدا
سعد بلع. [س َ دِ ب ُ ل َ ] (اِخ ) دو ستاره است بر دست چپ آبریز و میانشان سومین است گویند این آن است که سعد او را فرو برد. (التفهیم ص 112). منزل بیست و سوم از منازل قمر و از آخر سعد ذابح است تا بیست و پنج درجه و چهل و دو دقیقه و پنجاه و یک ثانیه و نزد...
-
خمس
لغتنامه دهخدا
خمس . [ خ ُ ] (ع اِ) پنج یک . (ناظم الاطباء). یک پنجم . (یادداشت بخط مؤلف ). ج ، اَخماس . || (اصطلاح فقه ) بدان که در هفت چیز به مذهب حضرت صادق (ع ) خمس واجب است : اول : غنائم دارالحرب و اگرچه اندک باشد. دوم : معادن و یاقوت و زبرجد و سرمه و قیر و نف...
-
مخصوص
لغتنامه دهخدا
مخصوص . [ م َ ] (ع ص ) خاص کرده شده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار) : و مخصوص ساخت او را به رسم های برگزیده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 308). از برادران و خواهران مستثنی شدم و مزید تربیت و ترشح مخصوص ... (کلیله و دم...
-
عواء
لغتنامه دهخدا
عواء. [ ع َوْ وا ] (ع ص ، اِ) سگ . (از اقرب الموارد). || سگ بابانگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سگی که بانگ و فریادبسیار کند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). || مقعد و کون و بن مردم . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). ا...
-
حب الکلی
لغتنامه دهخدا
حب الکلی . [ ح َب ْ بُل ْ ک ُ لا ] (ع اِ مرکب ) صلوان . اُم ّکلب . خرنوب الخنزیر. اناغورس . ثمره ٔ اناغورس یعنی میوه ٔ خرنوب الخنزیر. صاحب تحفه گوید: بار نبات اناغورس است و آن مذکورشد و این شبیه است به گرده ٔ کوچکی از باقلی بزرگتر و مایل به طول و در ...
-
طین مختوم
لغتنامه دهخدا
طین مختوم . [ ن ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) با زهر مقاومت و مقابله کند و مضرت اورا دفع کند و زخم دندان و نیش گزندگان را دفع کند وآماسها را که ماده ٔ او از گرمی باشد سود دارد در وقتی که ابتدای او باشد و بادهای غلیظ را که به پاها فرودآید و جمله ٔ ع...
-
رمل
لغتنامه دهخدا
رمل . [ رَ ] (ع اِ) نام علمی است پیداکرده ٔ دانیال علیه السلام بدان جهت که جبرئیل علیه السلام بر ریگ نقطه ای چندکرده بود. (آنندراج ). علمی است پیداکرده ٔ دانیال پیغمبر علیه السلام که جبرئیل علیه السلام آن را نقطه ای چند بنموده و گویند علمی است که در ...
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) عمارةبن محمد یا احمد یا محمود مروزی از شعرای اواخر قرن چهارم ،معاصر آخرین پادشاهان سامانی و نخستین پادشاهان غزنوی . وفات ویرا مؤلف مجمعالفصحاء به سال 360 هَ . ق .گفته است و سپس قطعه ای از او در مدح سلطان محمود غزنوی و قطع...