کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممتد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ممتد
/momtad[d]/
معنی
۱. ادامهدار.
۲. امتدادیافته؛ کشیده؛ دراز.
۳. (قید) بهطور ادامهدار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. امتداددار، دراز
۲. طولانی، طویل
۳. کشیده
۴. وسیع
۵. پیوسته، مدام ≠ منقطع
برابر فارسی
دنباله دار، پیوسته
دیکشنری
endless, extended
-
جستوجوی دقیق
-
ممتد
واژگان مترادف و متضاد
۱. امتداددار، دراز ۲. طولانی، طویل ۳. کشیده ۴. وسیع ۵. پیوسته، مدام ≠ منقطع
-
ممتد
فرهنگ واژههای سره
دنباله دار، پیوسته
-
ممتد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ دّ) [ ع . ] (اِمف .) امتداد یافته ، کشیده شده .
-
ممتد
لغتنامه دهخدا
ممتد. [ م ُ ت َدد ] (ع ص ) کشیده شده و درازشده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). باامتداد و غیرمنقطع : مکیان را عز یکی بد صد شده تا قیامت عزشان ممتد شده . مولوی (مثنوی ).|| دراز. کشیده . طولانی . طویل .
-
ممتد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ممتدّ] momtad[d] ۱. ادامهدار.۲. امتدادیافته؛ کشیده؛ دراز.۳. (قید) بهطور ادامهدار.
-
واژههای مشابه
-
continuous welded rail, CWR, long welded rail, welded rail, ribbon rail
ریل ممتد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلی که از جوش دادن چند قطعه ریل استاندارد یا ریل کوتاه به دست میآید
-
نگاه ممتد
دیکشنری فارسی به عربی
مستطيل
-
خط ممتد
دیکشنری فارسی به عربی
امتداد
-
جستوجو در متن
-
nonmathematically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر ممتد
-
امتداد داشتن
لغتنامه دهخدا
امتداد داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) کشیده شدن . ممتد شدن . استمرار داشتن . ممتد بودن .
-
متمادی
واژگان مترادف و متضاد
دراز، طولانی، مدید، ممتد
-
امتداددار
واژگان مترادف و متضاد
طولانی، کشیده، ممتد
-
فراگرد
واژهنامه آزاد
تغییر ممتد در طول زمان.