کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممانعت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ممانعت کردن
مترادف و متضاد
باز داشتن، جلوگیری کردن، منع کردن
برابر فارسی
بازداشتن، جلوگیری کردن
دیکشنری
thwart
-
جستوجوی دقیق
-
ممانعت کردن
واژگان مترادف و متضاد
باز داشتن، جلوگیری کردن، منع کردن
-
ممانعت کردن
فرهنگ واژههای سره
بازداشتن، جلوگیری کردن
-
ممانعت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احبط , امنع , عرقل , کشک , مراقبة
-
واژههای مشابه
-
air interdiction
ممانعت هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اجرای عملیات هوایی بهمنظور انهدام یا خنثیسازی یا تأخیر در انجام عملیات نیروی بالقوۀ نظامی دشمن، قبل از اینکه بتواند بهطور مؤثر در فاصلهای دور از نیروها وارد عمل شود
-
ممانعت شدن
واژگان مترادف و متضاد
منعشدن، بازداشته شدن، جلوگیری شدن
-
ممانعت کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَحرَجَ (حَرَّجَ) علي
-
drug interdiction
ممانعت از قاچاق مواد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هرگونه اقدام درجهت ضبط مواد در مرزهای ورودی کشور و بازداشت قاچاقچیان
-
جستوجو در متن
-
منع کردن
واژگان مترادف و متضاد
قدغن کردن، نهی کردن، ممانعت کردن، بازداشتن، جلوگیری کردن، ممنوع کردن
-
باز داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جلوگیری، ردع، ممانعت، منع، نهی ≠ امر ۲. جلوگیری کردن، مانع شدن، ممانعت کردن، منع کردن، نهی کردن ≠ امر کردن، فرمان دادن، حکم کردن، دستور دادن
-
preventing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلوگیری از، مانع شدن، منع کردن، ممانعت کردن، باز داشتن، پیش گیری کردن، جلو گیری کردن
-
prevented
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلوگیری کرد، مانع شدن، منع کردن، ممانعت کردن، باز داشتن، پیش گیری کردن، جلو گیری کردن
-
liberalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادسازی، لیبرال کردن، روشنفکر کردن، ازادیخواه کردن، ازاد کردن، رفع ممانعت کردن
-
liberalizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادسازی، لیبرال کردن، روشنفکر کردن، ازادیخواه کردن، ازاد کردن، رفع ممانعت کردن