کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مماس مجانبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
asymptotic tangent
مماس مجانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مماس بر خط مجانبی
-
واژههای مشابه
-
ممآس
لغتنامه دهخدا
ممآس . [ م ِم ْ ] (ع ص ) نمام . سخن چین . (از اقرب الموارد). رجوع به مِمأس شود.
-
ممأس
لغتنامه دهخدا
ممأس . [ م ِ ءَ ] (ع ص ) سریع. (از اقرب الموارد). تیزرو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نمام . (از اقرب الموارد). نمام .سخن چین . (از ناظم الاطباء). سخن چین . (منتهی الارب ).
-
tangent space
فضای مماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در نقطهای از یک خمینۀ هموار مفروض، همۀ بُردارهای مماس بر خمینۀ مفروض در آن نقطه
-
tangent bundle
کلاف مماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای یک خمینۀ هموار، اجتماع مجزای فضاهای مماس بر خمینۀ مفروض در همۀ نقطههای آن
-
bitangent, double tangent
مماس دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خطی که در دو نقطۀ متمایز بر خمی یا رویهای مماس باشد
-
tangent to curve, TC, tangent of curve, curve tangent
مماس قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نقطهای بر روی قوس ساده که در آنجا مماس پایان مییابد و قوس آغاز میشود
-
tangent to spiral, TS,tangent of spiral, spiral tangent
مماس مارپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نقطهای بر روی قوس که در آن مماس پایان مییابد و منحنی مارپیچ آغاز میشود
-
مماس شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تماسیافتن ۲. تلاقی یافتن ۳. ساییده شدن
-
مماس شدن
لغتنامه دهخدا
مماس شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ساییده شدن . پیوستن ، چنانکه فاصلی در میانه نماند. || تلاقی کردن : تا تأدیه کند هوایی را که ایستاده است اندر تجویف صماخ و مماس او شود و بدان عصب پیوندد و بشنود. (چهارمقاله ص 12).
-
خط مماس
لغتنامه دهخدا
خط مماس . [ خ َطْ طِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط مستقیمی که با قسمتی از منحنی در یک نقطه ، مشترک شود.
-
مماس بودن
دیکشنری فارسی به عربی
تاخم
-
جستوجو در متن
-
asymptotic curve
خم مجانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمی واقع بر یک رویه که صفحۀ بوسان آن در هر نقطه با صفحۀ مماس بر آن رویه در آن نقطه یکی است