کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مماس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مماس
/momās[s]/
معنی
مالیدهشده؛ بههمساییدهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دارای تماس
برابر فارسی
بهم ساییده
دیکشنری
contiguous, tangent, tangential
-
جستوجوی دقیق
-
مماس
واژگان مترادف و متضاد
دارای تماس
-
مماس
فرهنگ واژههای سره
بهم ساییده
-
مماس
فرهنگ فارسی معین
(مُ سّ) [ ع . ] (اِمف .) به هم ساییده شده ، مالیده شده .
-
مماس
لغتنامه دهخدا
مماس . [ م ُ ] (اِ) گودال . مغاک . جای پست . (از ناظم الاطباء). پستی و مغاک . (آنندراج ) (انجمن آرا). گودال . مغاک و پستی . (از برهان قاطع).
-
مماس
لغتنامه دهخدا
مماس . [ م ُ ماس س ] (ع ص ) جماع کننده . (آنندراج ). آرمنده با زن . رجوع به تماس شود.
-
مماس
لغتنامه دهخدا
مماس . [م ُ ماس س ] (ع ص ) با هم ساییده شده . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). مالیده شده و ساییده شده دو چیز با هم . (ناظم الاطباء). بساونده یکدیگر را. بسوده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هرگاه که هوا بجنبد آن هوا که مماس پوست ما باشد دور شود و هوای...
-
مماس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مماسّ] momās[s] مالیدهشده؛ بههمساییدهشده.
-
واژههای مشابه
-
ممآس
لغتنامه دهخدا
ممآس . [ م ِم ْ ] (ع ص ) نمام . سخن چین . (از اقرب الموارد). رجوع به مِمأس شود.
-
ممأس
لغتنامه دهخدا
ممأس . [ م ِ ءَ ] (ع ص ) سریع. (از اقرب الموارد). تیزرو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نمام . (از اقرب الموارد). نمام .سخن چین . (از ناظم الاطباء). سخن چین . (منتهی الارب ).
-
tangent space
فضای مماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در نقطهای از یک خمینۀ هموار مفروض، همۀ بُردارهای مماس بر خمینۀ مفروض در آن نقطه
-
tangent bundle
کلاف مماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای یک خمینۀ هموار، اجتماع مجزای فضاهای مماس بر خمینۀ مفروض در همۀ نقطههای آن
-
bitangent, double tangent
مماس دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خطی که در دو نقطۀ متمایز بر خمی یا رویهای مماس باشد
-
tangent to curve, TC, tangent of curve, curve tangent
مماس قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نقطهای بر روی قوس ساده که در آنجا مماس پایان مییابد و قوس آغاز میشود
-
tangent to spiral, TS,tangent of spiral, spiral tangent
مماس مارپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نقطهای بر روی قوس که در آن مماس پایان مییابد و منحنی مارپیچ آغاز میشود