کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملی کردن
معنی
(مِ لّ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) مالکیت دولت بر بخشی از صنایع وفعالیت های تولیدی یا اقتصادی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
nationalization, nationalize
-
جستوجوی دقیق
-
ملی کردن
فرهنگ فارسی معین
(مِ لّ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) مالکیت دولت بر بخشی از صنایع وفعالیت های تولیدی یا اقتصادی .
-
ملی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
امم
-
واژههای مشابه
-
مَلى
لهجه و گویش بختیاری
ma:li نام بوته گیاه شیرینبیان (از برگ آن در رنگرزى و از ریشه آن در پزشکى استفاده مىشود).
-
کولم ملی
لغتنامه دهخدا
کولم ملی . [ ل َ م َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از هند بر ساحل دریا و کشتیها از مسقط و عمان به سوی بلاد هند حرکت و قصد کولم ملی کنند و بین کولم ملی و مسقط اگر باد معتدل باشدیک ماه مسافت است . (از اخبار الصین و الهند ص 8).
-
national union catalogue
فهرستگان ملی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] فهرستگانی که شامل منابع کتابخانههای معتبر یک کشور است
-
national consensus
اجماع ملی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اجماعی که در سطح کشور شکل میگیرد
-
national archives
آرشیو ملی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] آرشیو مرکزی یک کشور که گردآوری و نگهداری و مدیریت اسنادی را که برای مردم و دولت ارزش تاریخی دارند برعهده دارد
-
national strategy
راهبرد ملی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] علم و هنر توسعه و بهکارگیری امکانات دیپلماتی و اقتصادی و اطلاعاتی و نیروهای نظامی یک کشور در زمان صلح و جنگ برای تأمین اهداف ملی
-
ملی گرا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص مر.) دلبستگی و اعتقاد به ملت خویش ، ناسیونالیسم .
-
جبهه ٔ ملی
لغتنامه دهخدا
جبهه ٔ ملی . [ ج َ هََ / هَِ ی ِ م ِل ْ لی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گروه و دسته ٔ سیاسی که از چندین حزب مختلف العقیده که در یک موضوع سیاسی اتفاق کلمه داشته باشند بوجود آید. معمولاً افراد و احزابی که در یک جبهه ٔملی شرکت میکنند متعهد هستند که اختلافا...
-
سردار ملی
لغتنامه دهخدا
سردار ملی . [ س َ رِ م ِل ْ لی ] (اِخ ) لقبی است که به ستارخان داده اند. رجوع به ستارخان شود.
-
شورای ملی
لغتنامه دهخدا
شورای ملی . [ ی ِ م ِل ْ لی ] (اِخ )(مجلس ...) رجوع به مجلس شورای ملی و پارلمان شود.
-
اعتصاب ملی
لغتنامه دهخدا
اعتصاب ملی . [ اِ ت ِ ب ِ م ِل ْ لی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که بوسیله ٔ تشکیلات سندیکائی داخلی اعلام و ایجاد گردد و عوامل خارجی آنرا تحریک و تقویت ننموده باشد. (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب شود.
-
باغ ملی
لغتنامه دهخدا
باغ ملی . [ غ ِ م ِل ْ لی ] (اِخ ) نام باغی که در محل قدیم میدان مشق در مرکز تهران تأسیس یافت و گردش گاه عمومی بود. اما در سالهای اخیر آنرا برای ایجاد ساختمانهای شهربانی کل کشور و وزارت امورخارجه و موزه ٔ ایران باستان و چند ساختمان دیگر تقسیم کردند ...