کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملیط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملیط
لغتنامه دهخدا
ملیط.[ م َ ] (ع ص ) بچه ٔ بی موی انداخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جنین پیش از آنکه موی درآورد: القته ملیصاً وملیطاً؛ بچه ناتمام افکند. (از ناظم الاطباء). جنین پیش از آنکه موی درآورده باشد. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
ملیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. قومیت ۲. تابعیت ۳. هویت ملی
-
ملیت
فرهنگ فارسی معین
(مِ یَّ) [ ع . ] (مص جع .) قومیت ، آنچه مربوط به قوم و ملت باشد.
-
ملیت
لغتنامه دهخدا
ملیت . [ م ِل ْ لی ] (ع اِ) برگ مرخ یا غلاف بار آن . (منتهی الارب ). برگ درخت مرخ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ملیت
لغتنامه دهخدا
ملیت . [ م ِل ْ لی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) قومیت . مجموعه ٔ خصایص و صفات ملتی : نه شیوه ٔ ملیت و نه رسم تمدن نه رابطه ٔ طایفه نه قاعده ٔ حی . ملک الشعرای بهار (دیوان ج 2 ص 316).|| به معنی تابعیت به کار رود و آن رابطه ای است سیاسی که فردی را به...
-
جستوجو در متن
-
آبکانه
لغتنامه دهخدا
آبکانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص ، اِ) بچه ٔ آدمی یا حیوان که سقط شود. جِهض . جهیض . مجهض . ملیص . زلیق . ملیط. مُملص . آفکانه . افکانه . فکانه . آپکانه . بچه ٔ از بار رفته .- آبکانه کردن ؛ سقط کردن .
-
پلوپونز
لغتنامه دهخدا
پلوپونز. [ پ ِ ل ُپ ُ ن ِ ] (اِخ ) (جنگ ...) این نام بجنگ تاریخیی که از سال 431 تا 404 ق . م . بین اسپارت و آتن ادامه یافت و بتخریب آتن منتهی شد اطلاق میگردد. چند واقعه ٔ فرعی از قبیل مداخله ٔ آتن در مشاجرات کرسیر و کرنت موجب خصومت و مجادله گردید ولی...