کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملک المنصور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملک المنصور
لغتنامه دهخدا
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به شیرکوه شود.
-
ملک المنصور
لغتنامه دهخدا
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن عمرالمظفربن شاهنشاه (متوفی به سال 617 هَ . ق .) دومین از ملوک ایوبی حماة است . وی عالم به تاریخ و ادب بود و قریب به دویست تن از علما در خدمتش بودند. او را تألیفاتی است . در قلعه ٔ حماة درگذش...
-
ملک المنصور
لغتنامه دهخدا
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن محمود المظفربن محمدالمنصور (632 - 683 هَ . ق .) پنجمین از ملوک ایوبی حماة است . بعد از وفات پدر خود المظفر،به ده سالگی به فرمانروایی رسید و عبدالعزیز انصاری به اداره ٔ امور وی پرداخت تا به سن...
-
ملک المنصور
لغتنامه دهخدا
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ )(الَ ...) رجوع به ابوالجود اتابک عمادالدین شود.
-
واژههای مشابه
-
مَّلِکٌ
فرهنگ واژگان قرآن
شاه - کسي که مقام حکمراني در نظام جامعه مختص به او است -مالک تدبير امور مردم و اختياردار حکومت - پادشاه
-
مُلْکُ
فرهنگ واژگان قرآن
حكومت (ملک يعني اينكه، که انسان در کار خودش و اهلش و مالش استقلال داشته باشد )
-
مَلَکُ
فرهنگ واژگان قرآن
فرشته - فرشته ها (کلمه ملک هم در مورد يک نفر اطلاق ميشود ، و هم در مورد جمع و در عبارت "و الملک علي أرجائها " جمع است )
-
عزت ملک
لغتنامه دهخدا
عزت ملک . [ ع ِزْ زَ م َل ِ ] (اِخ ) وی همسر امیر شیخ حسن چوپانی (کوچک ) و اصلاً رومی بود. او را با امیر یعقوب شاه روابط عاشقانه بود، و به سال 744 هَ .ق . امیر شیخ حسن قشونی به سرکردگی سلیمان خان و امیر یعقوب شاه از امرای روم به تسخیر آن بلاد فرستاد ...
-
گز ملک
لغتنامه دهخدا
گز ملک . [ گ َ زِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گز شایگان است و آن مقدار یک ارش و نیم است به چیزکی کم . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گز شایگان شود.
-
گل ملک
لغتنامه دهخدا
گل ملک . [ گ ُ م َ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم ، واقع در 67000گزی جنوب خاوری راین و 2000گزی راه شوسه ٔ بم به جیرفت . دارای 30 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
کهن ملک
لغتنامه دهخدا
کهن ملک . [ ک َم َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از بخش سوران است که در شهرستان سراوان واقع است و 200 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ میرمرادزایی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
گوهر ملک
لغتنامه دهخدا
گوهر ملک . [ گ َ / گُو هََ م ُ ] (اِ مرکب ) کنایه از پادشاهزاده باشد. || پادشاه را نیز گویند. (آنندراج ).
-
گوهر ملک
لغتنامه دهخدا
گوهر ملک . [ گ َ / گُو هََ م ُ ] (اِخ ) دخت ملکشاه سلجوقی و همسر سلطان مسعودبن ابراهیم ملقب به مهدالعراق . (اخبارالدولة السلجوقیة ص 58).
-
گوهر ملک
لغتنامه دهخدا
گوهر ملک . [ گ َ / گُو هََ م ُ ] (اِخ ) نام یکی از ده تن ندیمه های شیرین است و چون خسرو و شیرین در شکارگاه بهم میرسند در وصف بهار و عیش خسرو و شیرین هریک از ندیمه ها برای پیوند آن دو تن افسانه ای سرودندکه نظامی هریک را در دو بیت آورده است : زبان بگشا...