کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملکشاه اول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملکشاه اول
لغتنامه دهخدا
ملکشاه اول . [ م َ ل ِ هَِاَوْ وَ ] (اِخ ) سومین از سلاطین سلاجقه ٔ آسیای صغیر (500 - 510 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 137).
-
واژههای مشابه
-
سلطان ملکشاه
لغتنامه دهخدا
سلطان ملکشاه . [س ُ م َ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به ملکشاه و سلجوقیان شود.
-
صومعه ٔ ملکشاه
لغتنامه دهخدا
صومعه ٔ ملکشاه . [ ص َم َ ع َ ی ِ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب ، واقع در 13 هزارگزی جنوب باختری سراب و 13 هزارگزی شوسه ٔ سراب به تبریز. این ده درجلگه واقع و هوای آن معتدل است . 144 تن سکنه دارد. آب آن از چاه . محصول ...
-
صاین ملکشاه
لغتنامه دهخدا
صاین ملکشاه . [ ی ِ م َ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به صائن ملکشاه شود.
-
رصد ملکشاه
لغتنامه دهخدا
رصد ملکشاه . [ رَ ص َ دِ م َ ل ِ ] (اِخ ) رصدخانه ای که به امر ملکشاه سلجوقی ساخته بوده اند. در ذیل ص 98 تتمه ٔ صوان در ضمن بحث از حکیم میمون بن نجیب واسطی آمده : وی از اعیان منجمین عهد ملکشاه بود که از سنه ٔ 467 هَ . ق . در رصد ملکشاه با منجمان دیگر...
-
صائن ملکشاه
لغتنامه دهخدا
صائن ملکشاه . [ ءِ م َ ل ِ ] (اِخ ) پادشاه بخارا. در جهانگشای جوینی نام وی آمده است و مؤلف کتاب در ذکر احوال کورکوز گوید: ادکو تیموربا قومی از نمامان و غمازان برفتند به اتفاق به بخارا رسیدند، ملک بخارا صاین ملکشاه ایشان تمامت را ضیافت کرد در خانه ٔ ...
-
ملکشاه ثانی
لغتنامه دهخدا
ملکشاه ثانی . [ م َ ل ِ هَِ ] (اِخ ) ابن برکیارق بن ملکشاه بن الب ارسلان سلجوقی . وی پس از مرگ پدر به سال 498 هَ . ق . به یاری دو غلام خود ایاز و صدقه به سلطنت رسید، اما در همان سال از سپاه عم خود محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان شکست خورد و محبوس گردید. ...
-
ملکشاه ثانی
لغتنامه دهخدا
ملکشاه ثانی . [ م َ ل ِ هَِ ] (اِخ ) قطب الدین . ششمین از سلاطین سلاجقه ٔ آسیای صغیر (584 - 588 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 137). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 539 شود.
-
معین الدین ملکشاه
لغتنامه دهخدا
معین الدین ملکشاه . [ م ُ نُدْ دی ن ِ م َ ل ِ ] (اِخ ) پنجمین از سلاجقه ٔ عراق و کردستان از 547 تا 548 هَ . ق . (از طبقات سلاطین اسلام ص 137).
-
جستوجو در متن
-
تاریخ جلالی
فرهنگ فارسی معین
(خِ جَ) (ص نسب .) منسوب به ملکشاه سلجوقی است که در زمان وی وضع شده و سرآغاز آن سالِ 471 ه .ق ./ 1079 م . می باشد. از این تاریخ به بعد، نوروز که زمان معینی نداشته ثابت گردیده ، روز اول سال قرار گرفت . که به نوروز سلطانی معروف شد.
-
ارسلان خاتون
لغتنامه دهخدا
ارسلان خاتون . [ اَ س َ ] (اِخ ) بنت جغری بیگ . عمه ٔ سلطان ملکشاه بن الب ارسلان بن جغری بیگ . او در اول در حباله ٔ القائم بامراﷲ خلیفه ٔ عباسی بود و به سال 469 هَ . ق . امیرعلی علاءالدولةبن ظهیرالدین بن ابی منصور فرامرزبن علاءالدوله کاکویه او را بزن...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ابن حسن درگزینی . ملقب بقوام الدین . در اول نیابت یکی از حُجّاب سلطان محمدبن ملکشاه داشت و بزمان محمودبن محمد وزارت عراق یافت . سلطان سنجر پس از عزل نصیرالدین وی را از عراق بطلبید و وزارت خویش داد. وی در شعر و ترسل ...
-
طاهر مروزی
لغتنامه دهخدا
طاهر مروزی . [ هَِ رِ م َرْ وَ ] (اِخ ) ملقب به شرف الزمان . طبیب دربار ملکشاه سلجوقی . او راست : طبایعالحیوان که در ربع اول قرن دوازدهم میلادی این کتاب را در علوم طبیعی تألیف کرده است و هم او را کتابی است در جغرافیای عالم که اخبار چین ، ترک و هند ر...