کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملکشاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملکشاه
لغتنامه دهخدا
ملکشاه . [ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن تکش خوارزمشاهی ، ملقب به ناصرالدین که از جانب پدر در خراسان حکومت داشت و به سال 627 هَ .ق . در همانجا درگذشت . و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 638 و طبقات سلاطین اسلام ص 162 شود.
-
ملکشاه
لغتنامه دهخدا
ملکشاه . [ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمودبن محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان سلجوقی . از سلاجقه ٔ عراق . وی بعد از عمش مسعودبن محمدبن ملکشاه به سلطنت رسید، اما به علت بی کفایتی و افراط در در باده خواری و لهو و لعب پس از چهار ماه پادشاهی از سلطنت خلع شد و براد...
-
ملکشاه
لغتنامه دهخدا
ملکشاه . [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از بخش سنجابی است که در شهرستان کرمانشاهان واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ملکشاه
لغتنامه دهخدا
ملکشاه . [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرولایت است که در بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقع است و 197 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ملکشاه
لغتنامه دهخدا
ملکشاه . [ م َل ِ ] (اِخ ) (... سلجوقی ) نام پدر سلطان سنجر است که پادشاه خراسان بود. (برهان ). نام پادشاهی ... از سلجوقیان که نظام نام وزیری داشت که بسیار سخی و کریم الطبع بود. (غیاث ) (آنندراج ). جلال الدین ابوالفتح حسن ملکشاه بن محمد الب ارسلان سل...
-
واژههای مشابه
-
سلطان ملکشاه
لغتنامه دهخدا
سلطان ملکشاه . [س ُ م َ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به ملکشاه و سلجوقیان شود.
-
صومعه ٔ ملکشاه
لغتنامه دهخدا
صومعه ٔ ملکشاه . [ ص َم َ ع َ ی ِ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب ، واقع در 13 هزارگزی جنوب باختری سراب و 13 هزارگزی شوسه ٔ سراب به تبریز. این ده درجلگه واقع و هوای آن معتدل است . 144 تن سکنه دارد. آب آن از چاه . محصول ...
-
صاین ملکشاه
لغتنامه دهخدا
صاین ملکشاه . [ ی ِ م َ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به صائن ملکشاه شود.
-
رصد ملکشاه
لغتنامه دهخدا
رصد ملکشاه . [ رَ ص َ دِ م َ ل ِ ] (اِخ ) رصدخانه ای که به امر ملکشاه سلجوقی ساخته بوده اند. در ذیل ص 98 تتمه ٔ صوان در ضمن بحث از حکیم میمون بن نجیب واسطی آمده : وی از اعیان منجمین عهد ملکشاه بود که از سنه ٔ 467 هَ . ق . در رصد ملکشاه با منجمان دیگر...
-
صائن ملکشاه
لغتنامه دهخدا
صائن ملکشاه . [ ءِ م َ ل ِ ] (اِخ ) پادشاه بخارا. در جهانگشای جوینی نام وی آمده است و مؤلف کتاب در ذکر احوال کورکوز گوید: ادکو تیموربا قومی از نمامان و غمازان برفتند به اتفاق به بخارا رسیدند، ملک بخارا صاین ملکشاه ایشان تمامت را ضیافت کرد در خانه ٔ ...
-
ملکشاه اول
لغتنامه دهخدا
ملکشاه اول . [ م َ ل ِ هَِاَوْ وَ ] (اِخ ) سومین از سلاطین سلاجقه ٔ آسیای صغیر (500 - 510 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 137).
-
ملکشاه ثانی
لغتنامه دهخدا
ملکشاه ثانی . [ م َ ل ِ هَِ ] (اِخ ) ابن برکیارق بن ملکشاه بن الب ارسلان سلجوقی . وی پس از مرگ پدر به سال 498 هَ . ق . به یاری دو غلام خود ایاز و صدقه به سلطنت رسید، اما در همان سال از سپاه عم خود محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان شکست خورد و محبوس گردید. ...
-
ملکشاه ثانی
لغتنامه دهخدا
ملکشاه ثانی . [ م َ ل ِ هَِ ] (اِخ ) قطب الدین . ششمین از سلاطین سلاجقه ٔ آسیای صغیر (584 - 588 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 137). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 539 شود.
-
معین الدین ملکشاه
لغتنامه دهخدا
معین الدین ملکشاه . [ م ُ نُدْ دی ن ِ م َ ل ِ ] (اِخ ) پنجمین از سلاجقه ٔ عراق و کردستان از 547 تا 548 هَ . ق . (از طبقات سلاطین اسلام ص 137).