کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملوخیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملوخیه
/moluxiyye/
معنی
گیاهی خوراکی با برگهای بیضی و گلهای کوچک زردرنگ؛ خبازی بستانی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملوخیه
لغتنامه دهخدا
ملوخیه . [ م ُخی ی َ / ی ِ ] (اِ) جنسی است از خبازی . (الابنیه چ دانشگاه ص 317). رجوع به ملوخیا شود. || نوعی از بقول است که در مصر وشام از آن غذای مشهوری سازند. (از اقرب الموارد).
-
ملوخیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ملوخیة] ‹ملوخیا، ملوکیه› (زیستشناسی) moluxiyye گیاهی خوراکی با برگهای بیضی و گلهای کوچک زردرنگ؛ خبازی بستانی.
-
جستوجو در متن
-
بیصار
لغتنامه دهخدا
بیصار. [ ب َ ] (ع اِ) بیسار. نوعی باقلای پخته با کره و شیر. || غذایی از ملوخیه و باقلا و گوشت . (از دزی ج 1 ص 135).
-
خبیز
لغتنامه دهخدا
خبیز. [ خ ُب َ ی ْ ] (ع اِ) نباتی است که بگردش آفتاب می گردد، برگ آن عریض و ثمره ٔ آن مستدیر و آن نوعی از ملوخیه است . خبازی . (از متن اللغة)(معجم الوسیط) (منتهی الارب ). رجوع به خُبازی ̍ شود.
-
ملوخیا
لغتنامه دهخدا
ملوخیا. [ م ُ ] (اِ) به لغت گیلان نوعی از گل خبازی باشد و آن را به شیرازی خطمی می گویند و به ملوکیه مشهور است . (برهان ) (آنندراج ). ملوکیا نیز گویند نوعی از خبازی است . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ج 1 ص 332). نوعی از خبازی . (ناظم الاطباء). نوعی از خط...
-
خطمی
لغتنامه دهخدا
خطمی . [ خ َ/ خ ِ می ی ] (ع اِ) خیرو.(آنندراج ) (ناظم الاطباء). نباتی است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). غِسل . (مهذب الاسماء). خیروی ِ دشتی .(دهار). ملوکیةالشجر. عودالیسر. شحم البرح . آلثئا. ملوخیه . وردالزوانی . (یادداشت بخط مؤلف ). هشت دهان ....