کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملوث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملوث
/molavvas/
معنی
پلید و آلودهشده؛ آلودهبهپلیدی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آغشته، آلوده، پلید، کثیف ≠ پاک
دیکشنری
dirty, nasty
-
جستوجوی دقیق
-
ملوث
واژگان مترادف و متضاد
آغشته، آلوده، پلید، کثیف ≠ پاک
-
ملوث
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ وَّ) [ ع . ] (اِمف .) آلود شده .
-
ملوث
لغتنامه دهخدا
ملوث . [ م ِل ْ وَ ] (ع ص ) مرد شریف . (منتهی الارب ). مرد بزرگ قدر شریف . (ناظم الاطباء). سید شریف . مَلاث . ج ، ملاوث و ملاوثة. (اقرب الموارد).
-
ملوث
لغتنامه دهخدا
ملوث . [ م ُ ل َوْ وَ ] (ع ص ) آلوده . (غیاث ) (آنندراج ). آلوده شده . آلوده به پلیدی . (از ناظم الاطباء).- ملوث ساختن ؛ ملوث کردن : آنچه در آن موضوع ماند، به هرگونه قاذورات و پلیدیها ملوث و مکدر ساختند. (ظفرنامه ٔ یزدی ). و رجوع به ترکیب ملوث کردن ...
-
ملوث
دیکشنری عربی به فارسی
الودن , ملوث کردن , سرايت دادن
-
ملوث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] molavvas پلید و آلودهشده؛ آلودهبهپلیدی.
-
واژههای مشابه
-
ملوث شدن
واژگان مترادف و متضاد
پلیدگشتن، آلوده شدن ≠ منزه شدن
-
ملوث کردن
واژگان مترادف و متضاد
آلودن، آلوده کردن ≠ منزه ساختن
-
ملوث کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اصب , عيب , ملوث
-
واژههای همآوا
-
ملوس
واژگان مترادف و متضاد
خوشگل، دلپذیر، دوستداشتنی، ظریف، قشنگ، جذاب، ملیح، ملوسک
-
ملوس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص .) (عا.) زیبا، خوشگل .
-
ملوس
لغتنامه دهخدا
ملوس . [ م َ ] (ع ص ) شتر نیکوروش پیشی گیرنده به هر راه که باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
ملوس
لغتنامه دهخدا
ملوس . [ م َ ] (ص ) قشنگ و ظریف و خوشگل . (ناظم الاطباء). مطبوع . دلپذیر. تو دل برو. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). در تداول عامه ، زیبا. جمیل . قشنگ . ظریف .