کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملهب
لغتنامه دهخدا
ملهب . [ م ِ هََ ] (ع ص ) به نهایت خوب صورت . (منتهی الارب ). کسی که در نهایت خوب صورتی و نیکویی باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد بسیارموی . (از اقرب الموارد).
-
ملهب
لغتنامه دهخدا
ملهب . [ م ُ ل َهَْ هََ ] (ع ص ) جامه ٔ کم رنگ . (منتهی الارب ). جامه ٔ نیم رنگ . (ناظم الاطباء). جامه ای که سرخ آن اشباع نشده باشد و رنگ پریده به نظر رسد. (از اقرب الموارد). || جامه ٔ سخت سرخ کرده . (مهذب الاسماء).
-
ملهب
لغتنامه دهخدا
ملهب . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) اسب تیزرو غبارانگیز. (از اقرب الموارد). || افروزنده . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا) (منتهی الارب ). و رجوع به الهاب شود.
-
واژههای همآوا
-
ملحب
لغتنامه دهخدا
ملحب . [ م ِ ح َ ] (ع اِ) آنچه بدان چیزی را برند و خراشند. (منتهی الارب ). ابزاری که بدان چیزی را برند یا خراشند. (ناظم الاطباء). هر چیز که بدان برند یا پوست برکنند. کقوله : «لسانه کمقراض الخفاجی ملحباً» و گویند آهن برنده . (از اقرب الموارد). || (ص )...
-
ملحب
لغتنامه دهخدا
ملحب . [ م ُ ل َح ْ ح َ ] (ع ص ) پاره پاره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قطعه قطعه . گویند: قتیل ملحب ؛ ای مقطعاللحم . (از اقرب الموارد). || راه روشن فراخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راه واضح . || رام و مطیع. (از اقرب الموارد).
-
ملحب
لغتنامه دهخدا
ملحب . [ م ُ ل َح ْ ح ِ ] (ع ص ) آنکه راه را روشن و واضح می کند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
حب المحلب
لغتنامه دهخدا
حب المحلب . [ ح َب ْ بُل ْ م ِ ل َ ] (ع اِ مرکب ) نیوند مریم . نوعی از داروهای افاویه است . (بحر الجواهر). صاحب اختیارات گوید: بپارسی نیوند مریم خوانند بهترین وی فربه بود و طبیعت وی گرم و خشک است و گویند معتدل بود و گویند سرد است و قول اصح آن است که ...