کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملموس شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملموس شدن
مترادف و متضاد
۱. قابللمس شدن
۲. قابلدرک شدن، ادراکپذیرشدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملموس شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قابللمس شدن ۲. قابلدرک شدن، ادراکپذیرشدن
-
واژههای مشابه
-
ملموس کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قابللمس کردن ۲. قابلدرک کردن، ادراکپذیر کردن
-
tangible assets
داراییهای ملموس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] نوعی دارایی که وجود عینی و مشهود دارد
-
جستوجو در متن
-
ابن دیصان
لغتنامه دهخدا
ابن دیصان . [ اِ ن ُ دَ ] (اِخ ) پدر او نهامه و مادرش نهشیران است (154-222 م .). دیصان رودی است که بر رُها (اورفه ) گذرد و نام ابن دیصان مأخوذ از اسم آن رود باشد. پدر او از هیاطله و در دربار معنو پرورش یافته و با پسر او ابگر در یک جا درس خوانده دانش...
-
دستمال
لغتنامه دهخدا
دستمال . [ دَ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) دست مالیده . مالیده شده به دست . مالیده به دست . هرچه به دست مالند. (شرفنامه ). با دست مالیده شده . مالیده ٔ دست . ملموس دست : همه تن چشم و سوی تو نگران کعبتین وار دستمال توایم . خاقانی .منم که همچو کمان دستمال ت...
-
اعتماد
لغتنامه دهخدا
اعتماد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بشب سیر کردن گرفتن ، یقال : اعتمد لیلته ؛ بشب سیر کردن گرفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشب بر مرکب سیر سوار شدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || تکیه نمودن برکسی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة)...