کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملمات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملمات
/molemmāt/
معنی
سختیها و حوادث.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملمات
لغتنامه دهخدا
ملمات . [ م ُ ل ِم ْ ما ] (ع اِ)ج ِ ُملِمّة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوازل دهر. ج ِ ملمة. (از ذیل اقرب الموارد). سختیها و بلایا : شکر بعد معالجة کل مغلق من الغمرات و مدافعة کل مولم من الملمات . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 298).و قاک اﷲ نائبة اللیالی...
-
ملمات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مُلِمّات، جمعِ ملمَّة] [قدیمی] molemmāt سختیها و حوادث.
-
واژههای همآوا
-
ملمعة
لغتنامه دهخدا
ملمعة. [ م ُ م ِ ع َ/ م ُ ل َم ْ م ِ ع َ / م ُ ل َم ْ م َ ع َ ] (ع ص ) ارض ملمعة؛ زمینی که سراب در آن بدرخشد. (از اقرب الموارد).
-
ملمعة
لغتنامه دهخدا
ملمعة. [ م ُم ِ ع َ ] (ع ص ) مُلْمِع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به ملمع شود. || زمینی که در آن پاره ای از گیاه خشک باشد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ملمة
لغتنامه دهخدا
ملمة. [ م ُ ل ِ م م َ ] (ع اِ) حادثه . نازله . ج ، ملمات . (مهذب الاسماء). سختی و بلا. ج ، ملمات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بلا و مصیبتی شدید از مصائب دنیا. (از اقرب الموارد). رجوع به ملمات شود. || (ص ) درخت خرمایی که به رطب شدن نزدی...
-
ملم
لغتنامه دهخدا
ملم . [ م ُ ل ِم م ] (ع ص ) غلام ملم ؛ کودک نزدیک به بلوغ . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بلای نازل . سختی و بلا : این تصور مکن که در هیچ ملم و مهم که پیش آید... مرا از پیشبرد کار تو اغفال و اذهان تواند بود. (مرزبا...
-
ملمع
لغتنامه دهخدا
ملمع. [ م ُ ل َم ْ م َ ] (ع ص ) اسب ابرش و چپار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسب و جز آن که در بدنش خالها و لکه هایی مخالف رنگ اصلی بدن آن باشد. (از اقرب الموارد). || روشن کرده شده و درخشان کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :...
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن مرار شیبانی کرمانی مکنی به ابوعمرو. متوفی بسال 206 هَ . ق . او راست : کتاب النحل و العسل . کتاب الجیم در لغت ، و گویند این کتاب تألیف ابوعمرو شمربن حمدویه ٔ هروی است . (کشف الظنون ). و ابن خلکان گوید: اسحاق بن مرار الشیبانی...