کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملغا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملغا
مترادف و متضاد
۱. ابطال، باطل، لغو
۲. منتفی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملغا
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابطال، باطل، لغو ۲. منتفی
-
واژههای مشابه
-
ملغا شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لغو شدن، باطل شدن، ابطال گردیدن، بیاثر شدن ≠ تایید شدن ۲. باب شدن، متداول شدن
-
ملغا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لغو کردن، باطل کردن، ابطال کردن، بیاثر کردن ≠ تایید کردن ۲. باب کردن، متداول کردن
-
واژههای همآوا
-
ملقا
لغتنامه دهخدا
ملقا. [ م ُ ] (اِخ ) (جزایر...) ملوک . رجوع به ملوک (اِخ ) شود.
-
جستوجو در متن
-
لغو
واژگان مترادف و متضاد
ابطال، الغا، باطل، بیفایده، بیهوده، بیهودهگویی، پوچ، عاطل، فسخ، مزخرف، مزخرف، ملغا، مهمل، نقض، واهی، یاوه
-
منسوخ کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. باطل کردن، ازبین بردن ۲. لغو کردن، ملغا ساختن ≠ باب کردن، متداول ساختن ۳. ازرواج انداختن
-
منسوخ گشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. باطل شدن، ازبین رفتن ۲. لغو شدن، ملغا شدن ≠ باب شدن، متداول شدن ۳. ور افتادن
-
منسوخ شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازرواج افتادن، نامتداول گشتن، از بین رفتن ≠ باب شدن، متداول گشتن ۲. لغو شدن، ملغا شدن، باطل شدن ۳. نامعتبر شدن، از اعتبار افتادن
-
بر افتادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. از میان رفتن، نابود شدن، نابود گشتن، نیست شدن، ورافتادن ≠ روآمدن ۲. ملغا، منسوخ گشتن، منسوخ شدن، متروک شدن ≠ متداول شدن، رایج گشتن، بابشدن ۳. قلعوقمع شدن، منقرض شدن، انقراضیافتن ۴. ازمد افتادن، دمده شدن ≠ باب شدن، مد
-
باطل
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیمعنی، ناحق ۲. نادرست، غلط ۳. ناراست، ناصواب ≠ حق، راست، صواب ۴. ابطال، فسخ، لغو، ملغا ۵. بیکاره، عاطل ۶. بیفایده، بیهوده، مهمل ۷. ضایع ۸. عبث ۹. دروغ، غیرواقعی ≠ حق، صواب ۱۰. بیاعتبار، نامعتبر
-
باطل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابطال کردن، فسخ کردن، لغو کردن، ملغا ساختن ۲. بیمعنی کردن، بیهوده گردانیدن، مهمل گذاشتن ۳. ناحق جلوه دادن، ناراست قلمداد کردن ۴. ضایع گردانیدن ۵. خط زدن، قلم زدن ۶. ازاعتبار انداختن، نامعتبر اعلام کردن ۷. تبطیل
-
شارل دهم
لغتنامه دهخدا
شارل دهم . [ ل ِ دَ هَُ ] (اِخ ) نواده ٔ لوئی پانزدهم و آخرین پسر لوئی فرزند ارشد لوئی پانزدهم و برادر لوئی شانزدهم و لوئی هجدهم . مادرش ماری ژوزف دوساکس میباشد. وی به سال 1757 م . در ورسای تولد و به سال 1836 م . وفات یافت . در سال 1824 م . بجای لوئی...