کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملعب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملعب
/mal'ab/
معنی
جای بازی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملعب
فرهنگ فارسی معین
(مَ عَ) [ ع . ] (اِ.) جای بازی . ج . ملاعب .
-
ملعب
فرهنگ فارسی معین
(مِ عَ) [ ع . ] (اِ.) چیزی که با آن بازی کنند، بازیچه .
-
ملعب
لغتنامه دهخدا
ملعب . [ م َ ع َ ] (ع اِ) بازیگاه . ج ، ملاعب . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). بازیگاه . (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازیگاه و جای بازی . (ناظم الاطباء). || جای لهو و مجلس شادمانی : به روز آرایش مکتب شبانگه زینت ملعب ضیاء روز و شمع شب شکرلب ...
-
ملعب
لغتنامه دهخدا
ملعب . [ م َ ع َ ] (ع مص ) لَعْب . لِعْب . لَعِب . (ناظم الاطباء). رجوع به لعب شود.
-
ملعب
لغتنامه دهخدا
ملعب . [ م ُ ل َع ْ ع ِ ] (از ع ، ص ، اِ) منحوت از لعاب . کلمه ای است برساخته ٔ فارسی زبانان . داروی لعاب دار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
ملعب
دیکشنری عربی به فارسی
ورزشگاه , ميدان ورزش , مرحله , دوره
-
ملعب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ملاعب] [قدیمی] mal'ab جای بازی.
-
واژههای همآوا
-
ملاب
لغتنامه دهخدا
ملاب . [ م َ ] (معرب ، اِ) نوعی است از بوی خوش . (مهذب الاسماء). فارسی معرب است و آن نوعی از بوی خوش است . (المعرب جوالیقی ص 316). نوعی از بوی خوش یا آن زعفران است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عطری شبیه خَلوق یا زعفران . (از اقرب ال...
-
ملاب
لغتنامه دهخدا
ملاب . [ م ُ ] (اِ) رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
ملاعب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ملعب] [قدیمی] malā'eb = ملعب
-
میدان ورزش
دیکشنری فارسی به عربی
ملعب
-
ورزشگاه
دیکشنری فارسی به عربی
جمنازيوم , ملعب
-
ملعبه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آلتدست، بازیچه، ملعب ۲. مسخره، مضحکه