کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملسون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملسون
/malsun/
معنی
۱. کذاب؛ دروغگو.
۲. خوشصحبت؛ شیرینزبان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملسون
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (ص .) 1 - دروغگو. 2 - زبان - بریده .
-
ملسون
لغتنامه دهخدا
ملسون . [ م َ ] (ع ص ) دروغ گوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کذاب . (از اقرب الموارد) (محیط المحیط) : به نزدیک ارباب براعت به زبان شناعت ملسون نشوم . (المعجم چ دانشگاه ص 20). || در لسان گوید: رجل ملسون ؛ مرد شیرین زبان دور از کردار. (ا...
-
ملسون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] malsun ۱. کذاب؛ دروغگو.۲. خوشصحبت؛ شیرینزبان.
-
جستوجو در متن
-
زبان بریده
لغتنامه دهخدا
زبان بریده . [ زَ ب ُ دَ /دِ ] (ن مف مرکب ) خاموش . (آنندراج ). خاموش و ساکت شده . (ناظم الاطباء). ملسون . (منتهی الارب ) : آویخته کی بدی ترازوگرزانکه زبان بریده بودی . خاقانی .حالی که بهم رسیده گشتندچون صبح زبان بریده گشتند. نظامی (الحاقی ).زبان بری...
-
دروغگوی
لغتنامه دهخدا
دروغگوی . [ دُ] (نف مرکب ) دروغگو. دروغ گوینده . آنکه سخن به دروغ گوید. دروغ زن . افاک . (دهار). اَلمَعی ّ. تِکِذّاب . (منتهی الارب ). خَرّاص . (دهار). دَجّال . رُهدون . زَرّاق . سَدّاج . سَرّاج . سَنوب . سَوهق . سَهْوق . صَواغ . عُثر. عجری ّ. غموض ا...