کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملسن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملسن
لغتنامه دهخدا
ملسن . [ م ِ س َ ] (ع اِ) سنگ که بر دهانه ٔ سوراخ کفتار نهند جهت صید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). سنگی که بر بالای در خانه (لانه )ای که با سنگ ساخته شده قرار دهند و گوشت جانور درنده را درعقب آن نهند و چون جانور داخل شود و گوشت را خور...
-
ملسن
لغتنامه دهخدا
ملسن . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) فصیح و آنکه بسیار سخن می گوید. (از ذیل اقرب الموارد).
-
ملسن
لغتنامه دهخدا
ملسن . [ م ُ ل َس ْ س َ ] (ع ص ، اِ) آنچه سرش را شبیه به زبان ساخته باشند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نعل باریک لطیف همچون زبان . ملسنة. (منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء) و رجوع به ملسنة شود.
-
ملسن
لغتنامه دهخدا
ملسن . [ م ُ ل َس ْ س ِ ] (ع ص ) آنکه از حیرت یا فکر زبان خود را گاز بگیرد. (از ذیل اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ملسنه
لغتنامه دهخدا
ملسنه . [ م ُ ل َس ْ س َ ن َ ] (ع ص ، اِ) ملسن . (منتهی الارب ). نعل باریک و لطیف همچون زبان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). از نعال چنان است که از طول و لطافت همانند زبان باشد. (از محیط المحیط). و رجوع به ملسن معنی دوم شود. || امراءة ملسنةالقدمی...