کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملسع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملسع
لغتنامه دهخدا
ملسع. [ م ِ س َ ] (ع ص ) هاد ملسع؛ رهبر ماهر. (منتهی الارب ). رهبر و هادی ماهر. (ناظم الاطباء). رهبر حاذق و ماهر برای دلالت . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
ملسا
لغتنامه دهخدا
ملسا. [ م ِ ] (اِ) طناب و یا چوبی که بر آن چی__زی آویزان می کنند. (ناظم الاطباء).