کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملزومات پارچهای میز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bed linen, bedclothes
ملزومات پارچهای تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ملزومات پارچهای قابل شستوشوی تخت، مانند ملافه و شمد و روبالشی
-
bathroom linen
ملزومات حولهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] انواع حوله و دیگر ملزومات پارچهای که در حمام کاربرد دارد
-
جستوجو در متن
-
رومیزی
لغتنامه دهخدا
رومیزی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) منسوب به «روی میز»: چراغ رومیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || جامه که میز را بدان پوشند. پارچه یا مشمع یا نایلون که بروی میز گسترند. (یادداشت مؤلف ).- ساعت رومیزی ؛ ساعت که در روی میز جا دهند. (یادداشت مؤلف ).
-
گندور
لغتنامه دهخدا
گندور. [ گ َ ] (اِ) سفره ٔ چرمین و پیش انداز یعنی پارچه ای که در سر سفره و میز به روی زانوها گسترند تا چیزی از خوردنی به روی دامن و بر زمین نریزد. (ناظم الاطباء: کندوره ). کندوره . رجوع به همین کلمه و رجوع به گندوره و گندوری و گندوله شود. || میز بزرگ...
-
میز
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: miz طاری: miz طامه ای: miz /čârpâya طرقی: miz کشه ای: miz نطنزی: miz
-
sackcloth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیسه ای، پارچه کیسه دوزی، خرقه، کرباس، پارچه گونی
-
کیسه پارچه ای
دیکشنری فارسی به عربی
جراب
-
haversack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
haversack، کیسه پارچه ای، کسه، خورجین
-
haversacks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هکرها، کیسه پارچه ای، کسه، خورجین
-
پا پوش
لهجه و گویش تهرانی
جوراب پارچه ای
-
گیوه
لهجه و گویش تهرانی
کفش پارچه ای.
-
ناشور
لغتنامه دهخدا
ناشور. (اِ) قسمی پارچه ٔ سفید پنبه ای لطیف تر از کرباس و شبیه به متقال . پارچه ای لطیف تر از کرباس و خشن تر از چلوار.
-
چیت
لغتنامه دهخدا
چیت . (هندی ، اِ) نوعی منسوج پنبه ای نازک . پارچه ای از پنبه ٔ بافته ٔ نازک . پارچه ٔ نخی ومعمولاً منقش به نقشهای خرد یا درشت از گل و غیره .
-
ساعت رومیزی
لغتنامه دهخدا
ساعت رومیزی . [ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعتی که آن را روی میز یا طاقچه ای نهند. ساعت طاقچه ای . ساعت روبخاری .