کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملخی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملخی
لغتنامه دهخدا
ملخی . [ م ِ ] (اِخ ) نام کتابی از تورات . (ابن الندیم از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ملاکی . (یادداشت ایضاً). و رجوع به ملاکی و ملخیم شود.
-
ملخی
لغتنامه دهخدا
ملخی . [ م ِ خا ] (ع اِ) دارودان که بدان دارو در بینی ریزند یا نوعی از پوست ستور دریایی که بدان دارو در بینی ریزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
turboprop, turbopropeller, turboprop engine
توربین ملخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی توربین گازی با یک توربین اضافی برای چرخاندن ملخ
-
جستوجو در متن
-
ملخیم
لغتنامه دهخدا
ملخیم . [ م ِ ] (اِخ ) ملخی . (ابن الندیم از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کتاب پادشاهان . کتاب ملوک (در تورات ). (یادداشت ایضاً). و رجوع به ملخی شود.
-
supersonic propeller
ملخ اَبَرصوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ملخی که بخش اعظم سطح پرّههای آن برای کار در سرعت نسبی اَبَرصوتی طراحی شده است
-
pusher propeller
ملخ پسین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ملخی که در پشت موتور و در انتهای بدنه یا بال قرار دارد و هواپیما را با فشار به پیش میراند
-
commuter aircraft, feederliner, commuter airplane
هواگَرد فرامحلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَرد چندموتورۀ ملخی که وزن آن حدود نُه تن است و علاوه بر صندلی خلبان حداکثر 19 صندلی مسافری دارد
-
tractor propeller, tractor airscrew
ملخ پیشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ملخی که در جلوی موتور هواپیما قرار دارد و نیروی لازم برای حرکت هواپیما را ازطریق کشش به جلو تولید میکند
-
کاتف
لغتنامه دهخدا
کاتف . [ ت ِ ] (ع اِ) ملخی که تازه بپریدن آمده باشد کاتف نامند و واحد آن را کاتفة گوین-د. (ناظ-م الاطب-اء).
-
لالامباز
لغتنامه دهخدا
لالامباز. (اِ) جانورکی است پرنده چون ملخی دراز که بیشتر با سرعتی عجیب در کنار آبها پرد. تی تی بول . چچلاس . فُرنگ . مِنلاس .
-
خیفان
لغتنامه دهخدا
خیفان . [ خ َ] (ع اِ) کثرت ملخها که هنوز بالهای آنها درست نشده باشد. || کثرت مردم . || ملخی که در آن خطوط مختلف سپید و زرد بهم رسیده باشد. || ملخی که از رنگ نخستین که سیاه و زرد بود منسلخ شده مایل بسرخی گردیده باشد. || ملخهای لاغر سرخ زاده ٔ سال اول ...
-
feathered propeller
ملخ پرّهبسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ملخی که پرّههای آن را چرخاندهاند تا لبههای حمله و فرار تقریباً با خط سیر پرواز هواگَرد موازی شود و پَسار به حداقل برسد و مانع از چرخش موتور شود
-
ملاکی
لغتنامه دهخدا
ملاکی . [ م َ ] (اِخ ) نام کتابی از تورات . ملخی . ملاخی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کتابی از تورات و آخرین آن که مؤلفش ناشناخته است . (از لاروس ).