کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملحی
لغتنامه دهخدا
ملحی . [ م َ حی ی ] (ع ص ) نکوهیده و ملامت کرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پوست بازکرده . (ناظم الاطباء).
-
ملحی
لغتنامه دهخدا
ملحی . [ م ِ حی ی ] (ع ص نسبی ) نمک فروش . (مهذب الاسماء). منسوب است به ملح که نمک فروش و عمل او را افاده کند. (از الانساب سمعانی ).
-
ملحی
لغتنامه دهخدا
ملحی . [ م ُ ل َحی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به مُلَح که نوادر و ظرایف باشد. (از الانساب سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
محلول ملحي
دیکشنری عربی به فارسی
شوراب , اب شور , اشک , اب نمک
-
واژههای همآوا
-
ملهی
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا. ص .) 1 - آن که بازی می دهد. 2 - بذله گوی ، مقلد.
-
ملهی
لغتنامه دهخدا
ملهی . [ م َ ها ] (ع اِ) لهو. (اقرب الموارد). لهو. بازی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || زمان لهو. (از اقرب الموارد). || بازی گاه . (دهار). جای لهو. (از اقرب الموارد). جای بازی . مَلعَب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || موضع اقامت : هذا ملهی القوم ....
-
ملهی
لغتنامه دهخدا
ملهی . [ م ِ ها ] (ع اِ) آلت لهو وبازی . ج ، ملاهی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ملهی
لغتنامه دهخدا
ملهی . [ م ُ ] (ع ص ) غافل کننده . (غیاث ) (آنندراج ) || در بازی آرنده . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به الهاء شود. || مقلد و بذله گوی و مسخره و آنکه بازی می دهد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شوراب
دیکشنری فارسی به عربی
محلول ملحي
-
اب شور
دیکشنری فارسی به عربی
محلول ملحي
-
اب نمک
دیکشنری فارسی به عربی
محلول ملحي
-
اشک
دیکشنری فارسی به عربی
دمعة , فيضان , محلول ملحي