کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملتحمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملتحمه
/moltaheme/
معنی
غشای نازک و شفافی که دنبالۀ بخش زیرپوستی پلک چشم است؛ لایه داخلی پلک چشم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
conjunctiva, tunica conjunctiva
ملتحمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] غشای مخاطی ظریفی که صلبیه را در جلوی چشم میپوشاند و درون پلکها را آستر میکند
-
ملتحمه
لغتنامه دهخدا
ملتحمه . [ م ُ ت َ ح ِ م َ / م ِ ] (ع ص ، اِ) مؤنث ملتحم . رجوع به ملتحم شود.- نسج ملتحمه ؛ نسجی است که برای ارتباط و اتصال دیگر نسجها و اعضای بدن به کار می رود و در حقیقت رابط بین سایر بافتهاست و فاصله ٔ اعضا و انساج دیگر را پر می کند. سلولهای اصل...
-
ملتحمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ملتحمَة] (زیستشناسی) moltaheme غشای نازک و شفافی که دنبالۀ بخش زیرپوستی پلک چشم است؛ لایه داخلی پلک چشم.
-
واژههای مشابه
-
conjunctival
ملتحمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط به ملتحمه
-
جستوجو در متن
-
conjunctivitis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملتحمه، ورم ملتحمه، اماس ملتحمه
-
conjunctiva
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملتحمه
-
natteredness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملتحمه
-
conjunctival
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملتحمه
-
conjunctivae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملتحمه
-
xerophthalmia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Xerophthalmia، رمد چشم، خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم
-
internal hordeolum
گلمژۀ درونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] گلمژهای که با تورم چرکی در لبۀ ملتحمهای پلک مشخص میشود
-
Bitot's spot
لکۀ بیتو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] لکههای مثلثی خاکستری و کفمانند که براثر کمبود ویتامین A بر روی ملتحمۀ چشم به وجود میآیند
-
هفت راه
لغتنامه دهخدا
هفت راه . [ هََ ] (اِ مرکب ) کنایه از هفت پرده ٔ چشم است که صلبیه ، مشیمیه ، شبکیه ، عنکبوتیه ، عنبیه ، قرنیه و ملتحمه باشد. (برهان ). رجوع به هفت پرده شود.