کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملتجا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملتجا
/moltajā/
معنی
پناهگاه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پناهگاه، ملجا، ملاذ، امنگاه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملتجا
واژگان مترادف و متضاد
پناهگاه، ملجا، ملاذ، امنگاه
-
ملتجا
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِ.) پناهگاه ، جای پناه .
-
ملتجا
لغتنامه دهخدا
ملتجا. [ م ُ ت َ ] (ع اِ) جای پناه و پناه گرفتن . (غیاث ) (آنندراج ). ملتجاء. پناهگاه : مرابرار را حضرتش مستقرمر احرار را درگهش ملتجا. امیرمعزی .خدمت تو مخلصانه کرد برهانی به دل یافت از اقبال تو هم ملتجا هم مرتجا. امیرمعزی .شاه گفت ... چون بعد از گزا...
-
ملتجا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ملتجیٰ] [قدیمی] moltajā پناهگاه.
-
جستوجو در متن
-
ملتجاء
لغتنامه دهخدا
ملتجاء. [ م ُ ت َ ج َءْ ] (ع اِ) پناهگاه و جای پناه . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود. || پناه . (نصاب الصبیان ). پشت و پناه . و رجوع به ملتجا شود. || نگهبان . (ناظم الاطباء).
-
اندخش
لغتنامه دهخدا
اندخش . [ اَ دَ ] (اِ) پناهگاه و ملتجا و بستگاه . || حمایت و حفاظت . (ناظم الاطباء). پناه و پشتی یعنی حمایت . (جهانگیری بنقل شعوری ج 1 ورق 112 الف ).
-
رد کردن
لغتنامه دهخدا
رد کردن . [ رَدد / رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازگردانیدن . (آنندراج ). بازدادن . (فرهنگ فارسی معین ). عودت دادن . پس دادن . واپس دادن . (یادداشت مؤلف ). رجعت دادن و پس فرستادن و واپس دادن و برگردانیدن و بازفرستادن . (ناظم الاطباء).- رد کردن سلام ؛ جوا...