کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملا فه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملا فه
دیکشنری فارسی به عربی
زلة
-
واژههای مشابه
-
مَلَإِ
فرهنگ واژگان قرآن
جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوري که گفتهاند به معناي جماعتي از مردم است که بر يک نظريه اتفاق کردهاند و اگر چنين جمعيتي را ملا ناميدند براي اين است که عظمت و ابهتشان چشم بيننده را پر ميکند از طرفی کلمه ملأ...
-
مُلاّ
لهجه و گویش بختیاری
mollâ 1. ملاّ، آخوندِ مکتب، باسواد. 2.یهودىاى که بنا بر تجربه طبابت کند.
-
گندک ملا
لغتنامه دهخدا
گندک ملا. [ گ ُ دَ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه که در 17500 گزی جنوب خاوری هشتیان و 1500 گزی باختر راه ارابه رو سرو واقع شده است . هوای آن سرد سالم و سکنه ٔ آن 153 تن است . آب آن ازرود سرو چشمه تأمین میشود. م...
-
کلاته ملا
لغتنامه دهخدا
کلاته ملا. [ ک َ ت ِ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان شاخنات است که در بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع است و 256 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته ملا
لغتنامه دهخدا
کلاته ملا. [ ک َ ت ِ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان نقاب است که در بخش جغتای شهرستان سبزوار واقع است و 194 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کهن ملا
لغتنامه دهخدا
کهن ملا. [ ک َ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از بخش سوران است که در شهرستان سراوان واقع است و 100 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ میرمرادزایی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
کانی ملا
لغتنامه دهخدا
کانی ملا. [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 32هزارگزی باختر مهاباد و 21500 گزی خاور شوسه ٔ خانه به نقده . ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر، سالم و دارای 41 تن سکنه . از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات ، توتون و ...
-
ملا شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. باسوادشدن، تحصیل کردن، درس خواندن، تحصیل کردن ۲. فاضل شدن، عالم شدن، سواددار شدن
-
نیم ملا
لغتنامه دهخدا
نیم ملا. [م ُل ْ لا ] (ص مرکب ) که در علم به کمال نرسیده است .- امثال :نیم طبیب بلای جان ، نیم ملا بلای ایمان . (یادداشت مؤلف ).
-
ابن ملا
لغتنامه دهخدا
ابن ملا. [ اِ ن ُ م ُل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به ابن منلا شود.
-
ده ملا
لغتنامه دهخدا
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود. واقع در 24هزارگزی جنوب باختری شاهرود دارای 1750 تن سکنه . آب آن از قنات و شاهرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
ده ملا
لغتنامه دهخدا
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است مرکز دهستان ملابخش هندیجان شهرستان بهبهان . واقع در26هزار گزش شمال باختری هندیجان . دارای 990 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ زهره تأمین می شود. ساکنین از طایفه ٔ آل ابوکر هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ده ملا
لغتنامه دهخدا
ده ملا. [ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 42هزارگزی شمال باختری فریمان . دارای 105 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).