کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملاسنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملاسنة
لغتنامه دهخدا
ملاسنة. [ م ُ س َ ن َ ] (ع مص ) با هم سخن کردن و نبرد کردن در سخن آوری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
لسن
لغتنامه دهخدا
لسن . [ ل َ ] (ع مص ) به زبان گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). کسی را با زبان گرفتن . (تاج المصادر). به زبان گرفتن کسی را. (منتخب اللغات ). به زبان افراط (؟) کردن . (زوزنی ). || چیره گردیدن بر کسی در ملاسنة. || دشنام دادن . || خراشیدن سینه ٔ نعل و باری...
-
باهم
لغتنامه دهخدا
باهم . [ هََ ] (ق مرکب ) همراه . معاً. به معیت . به اتفاق . به اتحاد. با یکدیگر. (ناظم الاطباء). بهم . متفقاً. متحداً. جفت . یکجا : خوبان چو بهم گرمی بازار فروشندباهم بنشینند و خریدار فروشند. عرفی .الفة؛ باهم آمیختن . ممزوج ؛ باهم آمیخته . لم ؛ باهم ...