کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملازه
معنی
(مَ) (اِ.) نک ملاز.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملازه
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِ.) نک ملاز.
-
ملازه
لغتنامه دهخدا
ملازه . [ م َ / م ُ زَ / زِ ] (اِ) به تازی لهاة گویند یعنی کام . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 478). بن زبان . (صحاح الفرس ). لهاة. (بحر الجواهر). گوشت پاره ای باشد شبیه به زبان کوچکی که از انتهای کام آویخته است و با زای فارسی نیز آمده است . (برهان ) (آنند...
-
ملازه
لغتنامه دهخدا
ملازه . [ م َ زَ / زِ ] (اِخ ) ملازه ٔ شیر؛ نام هشتم منزل نژه ، ای بینی شیر و خلمش ، دو کوکب است خرد ازجمله ٔ صورت سرطان و ایشان را دو سولاخ بینی خوانند. و میانشان آن ستاره ٔ ابری است که بر بر سرطان است و گروهی آن را ملازه ٔ شیر نام کنند. (التفهیم ص ...
-
واژههای مشابه
-
ملازة
لغتنامه دهخدا
ملازة. [ م َ زَ ] (ع ص ، اِ) بادامستان . (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ارض ملازة؛ زمینی که درخت بادام در آن بسیار باشد. (از اقرب الموارد).
-
ملازة
لغتنامه دهخدا
ملازة. [ م ُ لازْ زَ ] (ع مص ) برچسبیدن با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). لازته ملازة و لزازاً؛ برچسبیدم به آن . (ناظم الاطباء). || با هم عداوت و دشمنی کردن . لِزاز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد).
-
مِلازه
لهجه و گویش بختیاری
melâza ملاحظه.
-
واژههای همآوا
-
ملاذه
لغتنامه دهخدا
ملاذه . [ م َ ذَ / ذِ ] (اِ) ثاهة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کُده . (صحاح الفرس از یادداشت ایضاً): ثاهة؛ ملاذه و بن دندان . (منتهی الارب ). و رجوع به ملاز و ملازه شود.
-
مِلازه
لهجه و گویش بختیاری
melâza ملاحظه.
-
جستوجو در متن
-
ملاژه
لغتنامه دهخدا
ملاژه . [ م َ ژَ /ژِ ] (اِ) ملازه . (ناظم الاطباء). رجوع به ملازه شود.
-
ligules
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیگول ها، زبانک، ملازه، گلبرگ تسمهای
-
ligule
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیگولا، زبانک، ملازه، گلبرگ تسمهای
-
uvular
ملازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ویژگی همخوانی که در تولید آن عقب یا ریشۀ زبان با ملازه تماس مییابد