کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملاباجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ملاباجی
/mollābāji/
معنی
زن مکتبدار که دختران را درس بدهد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملاباجی
فرهنگ فارسی معین
(مُ لْ لا) [ ع - تر. ] (اِمر.) معلم مکتب دختران .
-
ملاباجی
لغتنامه دهخدا
ملاباجی . [ م ُل ْ لا ] (اِ مرکب ) معلمه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معلمه ٔ مکتب دختران .- ملاباجی چُندک ؛ زنی که دایم بر مصائب خود یا دیگران غم خورد یا دایم از عجز خود گوید. به مزاح ، زنی بسیار اندوه خواره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ملاباجی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی. ترکی] [منسوخ] mollābāji زن مکتبدار که دختران را درس بدهد.