کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقیاس خلوص الکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
particular scale
مقیاس ویژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نسبت یک فاصلۀ بسیار کوتاه بر روی نقشه در هر نقطه و در هر جهت به طول بیضوی که در تهیۀ نقشه از آن استفاده شده است متـ . مقیاس نسبی relative scale
-
synoptic scale
مقیاس همدیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← مقیاس چرخندی
-
hydrogen scale
مقیاس هیدروژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] الکترود هیدروژن برگشتپذیر که پتانسیل صفر بهصورت قراردادی به آن نسبت داده میشود
-
mesoscale
میانمقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مربوط به پدیدههای جوّی با گسترش افقی تا چندصد کیلومتر
-
comparison star
ستارۀ مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ستارهای که درخشش آن ثابت فرض میشود و درخشش سایر ستارهها در رصدهای نجومی با آن سنجیده میشود
-
scale parameter
پارامتر مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] پارامتری از یک توزیع فراوانی که بهصورت تابعی، به مقیاس متغیر مرتبط است
-
scale error
خطای مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] خطای نظاممند در فاصلۀ نقشهبرداریشده که متناسب با فاصله است
-
scale factor
ضریب مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عددی که اگر در فاصلۀ بهدستآمده از نقشه ازطریق اندازهگیری یا محاسبه ضرب شود، فاصلۀ واقعی بر روی سطح مبنای نقشه به دست میآید
-
scale number
عدد مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] مخرج یک مقیاس کسری
-
comparison spectrum
طیف مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] طیف معلومی با خطوط تیز که معیاری برای شناسایی طیف مورد نظر است
-
خط مقیاس
لغتنامه دهخدا
خط مقیاس . [ خ َطْ طِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط تعیین درجه . || خطی که بدان اندازه ٔ چیزی را معین کنند. (ناظم الاطباء).
-
مقياس الارتفاع
دیکشنری عربی به فارسی
ارتفاع سنج , فرازياب , اوج نما , افرازياب
-
مقیاس نقشه
دیکشنری فارسی به عربی
مقياس
-
خط مقیاس
دیکشنری فارسی به عربی
مقياس
-
مقیاس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مقياس