کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقنن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مقنن
/moqannen/
معنی
قانونگذار؛ قانونشناس.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
قانونگذار، واضعقانون ≠ مجری
دیکشنری
lawgiver, legislator
-
جستوجوی دقیق
-
مقنن
واژگان مترادف و متضاد
قانونگذار، واضعقانون ≠ مجری
-
مقنن
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ نِّ) [ ع . ] (اِفا.) قانونگزار.
-
مقنن
لغتنامه دهخدا
مقنن . [ م ُ ق َن ْ ن َ ] (ع ص ) آراسته شده و مرتب شده با قانون . مقننه . (ناظم الاطباء).
-
مقنن
لغتنامه دهخدا
مقنن . [ م ُ ق َن ْ ن ِ ] (ع ص ) قانون برآرنده و قانون شناس . (غیاث ) (آنندراج ). قانون آور وقانون گذار. (ناظم الاطباء). واضع قانون . قانون گذار. آیین گر. شارع . صادع . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مقنن قوانین ؛ برقرارکننده ٔ قوانین . (ناظم الاطباء...
-
مقنن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] moqannen قانونگذار؛ قانونشناس.
-
مقنن
دیکشنری فارسی به عربی
مشرع
-
جستوجو در متن
-
قانونگزار
واژگان مترادف و متضاد
شارع، قانوننویس، مقنن
-
legislators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانونگذاران، قانون گذار، مقنن
-
solons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سولون ها، سولن مقنن یونانی
-
legislator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون گذار، مقنن
-
solon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سولون، سولن مقنن یونانی
-
مشرع
دیکشنری عربی به فارسی
قانون گزار , مقنن , قانون گذار
-
قانون گذار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [معرب. فارسی] qānungozār قانونگذارنده؛ آنکه قانون وضع کند؛ مُقَنِّن.
-
lawgiver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانونگذار، شارع، مقنن، قانون گزار، واضع اییننامه