کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقلد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دست انداختن تقلیدی
دیکشنری فارسی به عربی
مقلد
-
emoulator
واژهنامه آزاد
مقلد
-
مسخرگی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مقلد , مهرج
-
مث میمون
لهجه و گویش تهرانی
زشت،مقلد
-
طوطی مسلک
لهجه و گویش تهرانی
مقلد حرف دیگران
-
emulators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبیه سازها، مقلد
-
imitators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید کننده ها، مقلد
-
imitator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید کننده، مقلد
-
emulator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبیه ساز، مقلد
-
تقلید کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فعل , قلد , مقلد
-
مقلدی
لغتنامه دهخدا
مقلدی . [ م ُ ق َل ْ ل ِ ] (حامص ) مسخرگی و بذله گویی . (ناظم الاطباء). شغل و عمل مقلد. و رجوع به مقلد شود.
-
دلقک
واژگان مترادف و متضاد
تلخک، لوده، مسخره، مقلد، یالانچی
-
هنرپیشه
واژگان مترادف و متضاد
آرتیست، بازیگر، ستاره، مقلد، هنرمند
-
epigone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اپیگوم، مقلد اثار ادبی و هنری
-
بذلهگو
واژگان مترادف و متضاد
شوخ، لطیفهپرداز، لطیفهگو، مزاح، مقلد، هزال ≠ جدی