کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقعر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مغار
لغتنامه دهخدا
مغار. [ م َ غارر ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُغارّ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
مغار
لغتنامه دهخدا
مغار. [ م ُ ] (ع ص ، اِ) (از «غ ور») رشته ٔ محکم تافته . (مهذب الاسماء). رسن تافته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریسمان تافته . (ناظم الاطباء).
-
مغار
لغتنامه دهخدا
مغار. [ م ُ ] (ع مص ) (از «غ ور») تاخت و تاراج کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
مغار
لغتنامه دهخدا
مغار. [ م ُ غار ر ] (ع ص ) (از «غ رر») ناقه ٔ کم شیر. ج ، مَغارّ. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || کف بخیل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). المغار الکف ؛ بخیل . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). رجل مغارالکف ؛ مرد ...
-
مغار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مغاور و مغارات] ‹مغاره› [قدیمی] maqār = غار١
-
جستوجو در متن
-
کاو
واژگان مترادف و متضاد
مقعر ≠ محدب
-
incavate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانی، مقعر
-
concave lens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنز مقعر
-
concave polygon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چند ضلعی مقعر
-
concave shape
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکل مقعر
-
چِفته و آینه
فرهنگ گنجواژه
مقعر و محدب.
-
محدب
واژگان مترادف و متضاد
برآمده، برجسته، گوژ ≠ مقعر
-
تقعر
واژگان مترادف و متضاد
گود شدن، مقعر بودن ≠ تحدب
-
umbilicate colony
پَرگَنۀ نافدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای با مرکز فرورفته و مقعر
-
dished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفع شده، گود، مقعر