کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقسمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقسمی
لغتنامه دهخدا
مقسمی . [ م ُ ق َس ْ س َ ] (حامص ) در اصطلاح بنایان ، نازک کردن یک طرف دو آجر برای اینکه از الصاق آن دو به یکدیگر زاویه ای ایجاد شود. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). رجوع به فارسی (اصطلاح بنایان ) شود.
-
جستوجو در متن
-
فارسی
لغتنامه دهخدا
فارسی . (اِ) در اصطلاح بنایان ، مقسمی . (از یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به مُقَسَّمی شود.- فارسی بریدن ؛ مقابل راسته بریدن . بریدن آهن و تیر است بطوری که مقطع عمود بر طول آن نباشد. مورب بریدن .
-
لابشرط
لغتنامه دهخدا
لابشرط. [ ب ِ ش َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) مطلق : الّلا بشرط یجتمع مع الف شرط. لابشرطبر دو قسم باشد: قسمی و مقسمی . لابشرط قسمی آن بود که ماهیت در ظرف وجود چه ذهنی و چه خارجی مقید به قیدو عدم قید نباشد، یعنی توان که با قیدی وجود گیرد وتصور شود و توان ...