کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقراضگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقراضگر
لغتنامه دهخدا
مقراضگر. [ م ِ گ َ ] (ص مرکب ) از عالم کاردگر و شمشیرگر. (آنندراج ). سازنده ٔ مقراض . قیچی ساز : چه گوییم از وصف مقراضگرکزو شد مراریزه ریزه جگر.میرزاطاهر وحید (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
چشم سخت کردن
لغتنامه دهخدا
چشم سخت کردن . [چ َ / چ ِ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی حیایی کردن . || دیده بر چیزی گماشتن . (آنندراج ) : مرا کرد از صبر و آرام فردچو مقراض تا چشم را سخت کرد.وحید (در تعریف مقراضگر از آنندراج ).