کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدشیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقدشیم
لغتنامه دهخدا
مقدشیم . [ م َ دِ ] (اِخ ) مقدشو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): زباد، عرق حیوان یشبه السنور البری بین سواد و بیاض یوجد کثیراً بمقدشیم من اعمال الحبشة. (تذکرة ضریر انطاکی جزء اول ص 179، یادداشت ایضاً). و رجوع به مقدشو و مقدیشیو شود.
-
جستوجو در متن
-
مقدشو
لغتنامه دهخدا
مقدشو. [ م َ دِ / م َ دَ ] (اِخ ) شهری است میان زنگ و حبش . (منتهی الارب ). نام شهری درمیان زنگبارو حبشه . (ناظم الاطباء). نام شهری بزرگ میان زنگ و حبشه . (قاموس ). نسبت بدان مقدشاوی و مقدشی است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شهری است در اول بلاد زنج...