کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مُقَدَّسِ
فرهنگ واژگان قرآن
پاک شده - طاهر شده
-
temenos, sacred precinct
محدودۀ مقدس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محدودهای عمدتاً شامل معبد و محلهای نگهداری نذورات و فضاهای میان آنها با تفاوتهایی در حوزههای تمدنی مختلف
-
sacred texts
متون مقدس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ← کتابهای مقدس
-
علاءالدین مقدس
لغتنامه دهخدا
علاءالدین مقدس . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ م ُ ق َدْدَ ] (اِخ ) علی بن منصور خفی . رجوع به علی ... شود.
-
وایقان مقدس
لغتنامه دهخدا
وایقان مقدس . [ م ُ ق َدْ دَ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان میشه پاره ٔ بخش کلیبر شهرستان اهر، دارای 137 تن سکنه است . رجوع به فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 شود.
-
Holy Alliance
اتحاد مقدس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] اتحادی ارتجاعی میان پادشاهان روسیه و اتریش و پروس در سال 1815 برای سرکوب جنبشهای آزادیخواهانه
-
sanctuary 4
جایگاه مقدس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] کل یا بخشی از یک مکان دارای تقدس
-
sacred tree
درخت مقدس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← درخت زندگی
-
خشکه مقدس
فرهنگ فارسی معین
( ~. مُ قَُ دَ) [ فا - ع . ] (ص .) ویژگی آن که در انجام امور مذهبی به ظواهر توجه دارد نه به باطن یا در ظواهر امور دینی سخت گیر است .
-
شهر مقدس
لغتنامه دهخدا
شهر مقدس . [ ش َ رِ م ُ ق َ د دَ ] (اِخ ) همان اورشلیم است که همواره از آن وقت تا بحال به قدس مسمی است و این معنی دال بر آنست که در نزد جمیع طوایف معتبر و مقدس بود. (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به بیت المقدس شود.
-
مقدس اردبیلی
لغتنامه دهخدا
مقدس اردبیلی . [ م ُ ق َدْ دَ س ِ اَ دَ ] (اِخ ) احمدبن محمد(متوفی به سال 993 هَ . ق ). معروف به مقدس یا مقدس اردبیلی و محقق اردبیلی . از علما و فقها و متکلمان بزرگ شیعه است . وی در اردبیل متولد شد و در نجف اقامت گزید و در همانجا درگذشت . او را تألی...
-
بیت مقدس
لغتنامه دهخدا
بیت مقدس .[ ب َ / ب ِ ت ِ م َ دِ ] (اِخ ) بیت المقدس : شودز عدل تو گیتی چنان که بام ببام به بیت مقدس بتوان شدن ز چین و طراز. سوزنی .رجوع به قدس شود.
-
خشکه مقدس
لغتنامه دهخدا
خشکه مقدس . [خ ُ ک َ / ک ِ م ُ ق َدْ دَ ] (ص مرکب ) آنکه اطاعت صرف از ظواهر شریعت کند. خشک مقدس . رجوع به خشک مقدس شود.
-
خشک مقدس
لغتنامه دهخدا
خشک مقدس . [ خ ُ ک ِ م ُ ق َدْ دَ ] (ص مرکب ) متدینی که جز اطاعت از ظاهر احکام دین بهیچ تأویل و تعبیری تن درندهد. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
دار مقدس
لغتنامه دهخدا
دار مقدس . [ رِ م ُ ق َدْ دَ ] (اِخ ) رجوع به دار مسیح و دار عیسی شود.