کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مغدر
لغتنامه دهخدا
مغدر. [ م َ دَ / دِ ] (ع ص ) بی وفا و اکثر در دشنام گویند، مانند یا مغدر و یا ابن مغدر. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بیوفا و خاین و بیشتر بطور دشنام گویند. (ناظم الاطباء). بیوفا و این کلمه اختصاص به ندا دارد و دشنامی است مرد را: یا مغدر و یا ابن مغد...
-
جستوجو در متن
-
predestinated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی شده، مقدر شدن یا کردن، قبلا تعیین کردن، مقدر کردن
-
predestinating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی، مقدر شدن یا کردن، قبلا تعیین کردن، مقدر کردن
-
قابل ارزیابی
دیکشنری فارسی به عربی
مقدر
-
قدردان
دیکشنری فارسی به عربی
مقدر
-
مبنی بر قدردانی
دیکشنری فارسی به عربی
مقدر
-
قدرشناس
دیکشنری فارسی به عربی
مقدر
-
حق شناسی
دیکشنری فارسی به عربی
مقدر
-
predestinate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی شده، مقدر شدن یا کردن، قبلا تعیین کردن، مقدر کردن، مقدر شده، قبلا تعیین شده، دارای سرنوشت ونصیب و قسمت ازلی
-
fortuning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسخیر، مقدر شدن
-
predestining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی کردن، مقدر شدن یا کردن، قبلا تعیین کردن
-
fortuned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوش شانس، مقدر شدن
-
heir presumptive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وفادار، واری مقدر
-
foredooms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
foredooms، از پیش مقدر یا محکوم کردن