کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدار بزرگ و زیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مقدار رطوبت هوا
دیکشنری فارسی به عربی
رطوبة
-
مقدار ریزپ چیزی
دیکشنری فارسی به عربی
ثب
-
مقدار جیره روزانه
دیکشنری فارسی به عربی
حصة
-
مقدار رسوخ شده
دیکشنری فارسی به عربی
نز
-
مقدار فیلم بفوت
دیکشنری فارسی به عربی
فلم
-
مقدار قابل توجه
دیکشنری فارسی به عربی
قطعة
-
اکسیدی که دارای مقدار زیادی اکسیژن باشد (مخصوصا اب اکسیژنه)
دیکشنری فارسی به عربی
بيروکسيد
-
جستوجو در متن
-
grandparents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدربزرگ و مادربزرگ، پدر بزرگ و مادر بزرگ
-
کریم النفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] karimonnafs دارای روح بزرگ و بخشنده؛ بزرگمنش.
-
لانجین
لهجه و گویش بختیاری
lânjin تغار بزرگ، ظرف سفالى بزرگ و استوانهاى مخصوص خمیر.
-
توقیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوقیر] [قدیمی] to[w]qir ۱. بزرگ داشتن.۲. بزرگ و بردبار شمردن.۳. تعظیم و احترام.
-
مهروان
فرهنگ نامها
(تلفظ: meh ravān) (مِه = مِهتر و بزرگتر + روان) ، دارای روان بزرگ ، دارای روح بزرگ .
-
بزرج
لغتنامه دهخدا
بزرج . [ ب ُ زُ ] (معرب ، ص ) معرب بزرگ . (آنندراج ). معرب بزرگ و بمعنی آنست . (ناظم الاطباء).
-
خثم
لغتنامه دهخدا
خثم . [ خ َ ث ِ ] (ع ص ) بزرگ بینی . ستبربینی . || بزرگ و ستبرگوش . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
خانباز
واژهنامه آزاد
کلمۀ ترکی، مرکب از باز (اسم) به معنی پرندۀ شکاری و خان (صفت) به معنی بزرگ. پرندۀ شکاری بزرگ.