کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدار اکسیژن گیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مِقْدَارٍ
فرهنگ واژگان قرآن
مقدار - اندازه
-
eigenvalue, characteristic value, characteristic root, characteristic number
ویژهمقدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای تبدیل خطی T بر روی فضای بُرداری V، نردهای مانند λ که به ازای بُردار ناصفری از V مانند TV= λ v ،v
-
b value
مقدار بی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شیب خطی که به دادههای فراوانی ـ بزرگی زمینلرزهها برازش شده است
-
cloud amount
مقدار اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بخشی از آسمان که برطبق برآورد از یک نوع اَبر در تراز معینی یا از انواع اَبر در ترازهای گوناگون پوشیده میشود
-
approximate value
مقدار تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مقداری که به روش تقریب زدن حاصل میشود
-
expectation value
مقدار چشمداشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] مقدار قابلاندازهگیری هر عملگر مکانیک کوانتومی
-
daily value, DV
مقدار روزانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] اصطلاحی بر روی برچسبهای مواد غذایی، حاوی دو دسته اطلاعات مرجع (به درصد) که یکی مربوط به دریافتهای روزانه و دیگری مربوط به مقادیر روزانۀ مبنا است و برای راهنمایی مصرفکنندگان در انتخاب رژیم غذایی سالم درج میشود
-
مقدار مصرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← چنده
-
عالم مقدار
لغتنامه دهخدا
عالم مقدار. [ ل َ م ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مراد عالم مثال است . رجوع به عالم مثال شود. (از شرح حکمة الاشراق ص 243 و اسفار ج 1 ص 74 و مبداء و معاد ملاصدرا ص 343).
-
عالی مقدار
لغتنامه دهخدا
عالی مقدار. [ م ِ ] (ص مرکب ) بزرگوار. از القاب احترام است که در اول نامه و پاکتها نویسند. (ناظم الاطباء).
-
تعیین مقدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم دارویی] ← مقدارسنجی 2
-
فلک مقدار
لغتنامه دهخدا
فلک مقدار. [ ف َ ل َ م ِ ] (ص مرکب ) فلک سیر. فلک مرتبه . فلک محل : این ز خوی ، عالم ملک عصمت وآن ز ری ، عالم فلک مقدار.خاقانی .
-
بی مقدار
لغتنامه دهخدا
بی مقدار. [ م ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + مقدار) بی وقار و سبکسر. (آنندراج ). بی قدر و بی رتبه . بدون شرف و اعتبار. بدون قدرت . بی مایه و فقیر. (ناظم الاطباء) : نیاید آن نفع از ماه کآید از خورشیداگرچه منفعت ماه نیز بی مقدار. بوحنیفه ٔ اسکافی .اگر خوارست ...
-
بزرگ مقدار
لغتنامه دهخدا
بزرگ مقدار. [ ب ُ زُ م ِ ] (ص مرکب ) پرارج . گرانقدر. بلندپایه . بزرگ مرتبه : قدر زر و سیم کم نگرددوآهن نشود بزرگ مقدار.سعدی .کسان بچشم تو بی قیمتند و کوته قدرکه پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند.سعدی .
-
عالی مقدار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālimeqdār عالیقدر؛ بزرگوار؛ ارجمند.