کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مقدار
/meqdār/
معنی
۱. اندازه.
۲. پارهای از چیزی.
۳. آنچه بهوسیلۀ آن قدر و اندازۀ چیزی بهدست آید از شماره، پیمانه، و جز آن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. میزان، وزن
۲. اندازه، مقیاس
۳. تعداد، مبلغ
۴. ارج، ارز، ارزش، قدر، قرب
۵. منزلت، شان، ارزش
۶. چندی، کمیت
برابر فارسی
اندازه
دیکشنری
amount, deal, degree, dimension, extent, quantity, matter, measure, number, quantum, rate, rating, supply, volume, worth
-
جستوجوی دقیق
-
مقدار
واژگان مترادف و متضاد
۱. میزان، وزن ۲. اندازه، مقیاس ۳. تعداد، مبلغ ۴. ارج، ارز، ارزش، قدر، قرب ۵. منزلت، شان، ارزش ۶. چندی، کمیت
-
مقدار
فرهنگ واژههای سره
اندازه
-
مقدار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) اندازه ، پاره ای از چیزی . ج . مقادیر.
-
مقدار
لغتنامه دهخدا
مقدار. [ م ِ ] (ع اِ) اندازه . ج ، مقادیر. (مهذب الاسماء) (دهار). اندازه ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اندازه و قدر. (ناظم الاطباء) : اﷲ یعلم ماتحمل کل انثی و ماتغیض الارحام و ماتزداد و کل شی ٔ عنده بمقدار. (قرآن 8/13). نواخت ...
-
مقدار
لغتنامه دهخدا
مقدار. [ م ِ ](ع مص ) توانستن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
مقدار
دیکشنری عربی به فارسی
بزرگي , اندازه , مقدار
-
مقدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مقادیر] meqdār ۱. اندازه.۲. پارهای از چیزی.۳. آنچه بهوسیلۀ آن قدر و اندازۀ چیزی بهدست آید از شماره، پیمانه، و جز آن.
-
مقدار
دیکشنری فارسی به عربی
حجم , صفقة , فم , کمية , مقدار
-
واژههای مشابه
-
مِقْدَارٍ
فرهنگ واژگان قرآن
مقدار - اندازه
-
eigenvalue, characteristic value, characteristic root, characteristic number
ویژهمقدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای تبدیل خطی T بر روی فضای بُرداری V، نردهای مانند λ که به ازای بُردار ناصفری از V مانند TV= λ v ،v
-
b value
مقدار بی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شیب خطی که به دادههای فراوانی ـ بزرگی زمینلرزهها برازش شده است
-
cloud amount
مقدار اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بخشی از آسمان که برطبق برآورد از یک نوع اَبر در تراز معینی یا از انواع اَبر در ترازهای گوناگون پوشیده میشود
-
approximate value
مقدار تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مقداری که به روش تقریب زدن حاصل میشود
-
expectation value
مقدار چشمداشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] مقدار قابلاندازهگیری هر عملگر مکانیک کوانتومی