کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقتنص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مقتنص
/moqtanas/
معنی
شکارشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقتنص
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ نَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) شکار شده ، صید شده . 2 - (اِ.) آنچه شکار کنند.
-
مقتنص
لغتنامه دهخدا
مقتنص . [ م ُ ت َ ن ِ ] (ع ص ) شکارکننده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتناص شود. || اسیرکننده . (غیاث ) (آنندراج ). || کسب کننده . (غیاث ) (آنندراج ).
-
مقتنص
لغتنامه دهخدا
مقتنص . [ م ُ ت َن َ ] (ع ص ) شکارشده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) : مرغان شکاری جز بر مقتنص خویش ننشینند... (نفثةالمصدور چ یزدگردی ص 61).
-
مقتنص
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moqtanas شکارشده.
-
مقتنص
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moqtanes شکارکننده.