کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقتضی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
qualificatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقتضی است
-
qualificative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقتضی است
-
inexpedient
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامناسب، غیر مقتضی
-
expedient
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مصلحت، مناسب، مقتضی، تهورامیز
-
لدی الاقتضا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: لدیالاقتضاء] [قدیمی] ladal'eqtezā هنگام اقتضا؛ موقع مناسب؛ موقع مقتضی.
-
غير ملائم
دیکشنری عربی به فارسی
غير مقتضي , بيجا , نامناسب , ناجور , بيمورد
-
مستحسن
دیکشنری عربی به فارسی
مقتضي , مصلحتي , مقرون بصلا ح , قابل توصيه
-
inadvisable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل پیش بینی، دور از صلاح، مضر، ناروا، غیر مقتضی، بی صرفه
-
inappropriate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامناسب، نا مناسب، ناجور، بی مورد، غیر مقتضی، بی موقع، بی جا
-
advisable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل توصیه، مقتضی، معقول، مقرون بصلاح، مصلحتامیز
-
لازمه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بایسته، مستلزم، مقرون، ملازم، همراه ۲. مقتضی
-
تقاضا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مستدعی بودن، خواهش کردن، درخواست کردن، متمنی بودن ۲. مقتضی بودن، ایجاب کردن، اقتضا کردن
-
مستحق
دیکشنری عربی به فارسی
مقتضي , حق , ناشي از , بدهي , موعد پرداخت , سر رسد , حقوق , عوارض , پرداختني
-
ملائم
دیکشنری عربی به فارسی
اختصاص دادن , براي خود برداشتن , ضبط کردن , درخور , مناسب , مقتضي , راحت , راه دست
-
due
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناشی از، بدهی، حق، ذمه، موعد پرداخت، پرداختنی، حقوق، مقتضی، قابل پرداخت، سر رسد