کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقتدر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
knacky
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبختی، مقتدر
-
کله گنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه، مجاز] kallegonade شخص مقتدر و بانفوذ.
-
توانا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹تاوانا› tavānā نیرومند؛ زورمند؛ قادر؛ مقتدر.
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) مقتدر باﷲ هیجدهمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به مقتدر... شود.
-
potentiating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توانمندسازی، نیرومند ساختن، مقتدر ساختن
-
potentiated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقویت شده، نیرومند ساختن، مقتدر ساختن
-
potentiate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پتانسیل، نیرومند ساختن، مقتدر ساختن
-
inveterate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقتدر، دیرنه، معتاد، ریشه کرده، کینهامیز
-
potentiates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
potentiates، نیرومند ساختن، مقتدر ساختن
-
fuehrer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فجر، رهبر، لیدر، پیشوا وشخص مقتدر
-
subjunctive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقتدر، وجه شرطی، وابسته بوجه شرطی
-
mightiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قدرتمندترین، بزرگ، نیرومند، قوی، مقتدر، زورمند
-
موثوق
دیکشنری عربی به فارسی
امر , مقتدر , توانا , معتبر , قابل اطمينان , موثق , قابل اتکا
-
potentate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قدرتمند، سلطان، فرمانروای مقتدر، پادشاه، شخص توانا
-
molest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقتدر، تجاوز کردن، عذاب دادن، معترض شدن، ازار رساندن